✴️چرا عربها به پیشنهاد مذاکره ایران «نه» میگویند
🔸شورای همکاری خلیجفارس که امروز جز نام، چیزی از آن باقی نمانده مانند مردهای است که در گور خودش هم آرامش ندارد. این شورا هر چند برای مقابله با ایران تشکیل شد، اما امروز بیش از همه با خودش درگیر است ولی حمله به ایران را فراموش نکرده است. نشست هفته روز گذشته این شورا که بدون حضور امیر قطر و سلطان عمان برگزار شد، عمق اختلافات داخل این شورا را نشان داد. در نشست روز گذشته این شورای تقریبا مرده، بیانیهای صادر شد که به لحاظ ادبیات هیچ تفاوتی با افکار پوسیده 40 سال پیش آنها ندارد، فقط موارد جدیدی در حوزه تحولات به آن اضافه شده است.
🔸این واقعیت که کشورهای عضو این شورا فکس ارسالی از سفارت امریکا یا انگلیس در ریاض را بدون هیچ مطالعهای برای انتشار بهعنوان بیانیه پایانی انتخاب کردهاند، بعید نیست!! اما یک نکته مهم این میان وجود دارد و آن نیز پاسخ به این سوال است که چرا در طول چند دهه گذشته این کشورها (بهویژه اماراتیها، سعودیها و حکام آلخلیفه در مجمع الجزایر دیلمون) هیچ وقت نخواستهاند به درخواستهای کشورمان برای مذاکره و رسیدن به تفاهم پاسخ دهند! بسیاری از دوستان در طول این سالها سوالاتی این چنین را از من پرسیده که قصد دارم امروز به صورت بسیار خلاصه و گذرا به آن پاسخ دهم.
🔸اگر شما مبنا را بیانیه روز چهارشنبه سران این شورا در ریاض در نظر بگیرید، متوجه بسیاری از مسائل خواهید شد. درخواستهای ایران برای مذاکره، گفتوگو و تحکیم روابط از یک منطق مهم پیروی میکند، منطقی که در آن برتری حرف اول و آخر را میزند. به عبارت دیگر، این شیخکها تا زمانی که به لحاظ قدرت و توان نظامی و سیاسی به پای ایران نرسند، هیچوقت حاضر نخواهد شد با مقامات تهران وارد مذاکره مستقیم شده و به حل و فصل اختلافات! بپردازند. حمله سعودی و اماراتی به یمن و حتی اشغال مجمعالجزایر دیلمون توسط سعودیها در واقع تلاشی بود برای رسیدن به یک توازن جهت مذاکره.
🔸بگذارید مساله را خیلی گستردهتر کنم، کمکهای این کشورها به صدام در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران (که در آن جنگ بسیاری از مدعیان امروز در کشور، گوشه عافیت گرفته بودند و میگفتند که این جنگ باطل است و هیچ ربطی به ما ندارد و امروز برای خود تاریخسازی میکنند که فلان فرزندشان در فلان جبهه جنگیده و خودشان هم به سرکشی از رزمندگان در آن یکی جبهه پرداخته اما هیچکس جز ناقلان دروغین از این روایتسازی خبر ندارند)، پس از آن مخالفت با حمله امریکا به عراق، کمک به رژیم صهیونیستی برای از بین بردن حزبالله و حماس، برافروختن جنگ در سوریه و کمک به تروریستها و سپس کمک به داعش در عراق، تقریبا از یک جنس کار است.
🔸در این کارکرد، آنها همواره دنبال تحمیل یک شکست بر ایران بوده تا پس از آن پشت میز مذاکره حاضر شوند. الگوی رفتاری آنها در این مورد، عملکرد مصریها در جنگ رمضان سال 1973 است که ارتش مصر موفق شد ابتدا یک شکست موقت را به رژیم صهیونیستی وارد کرده و سپس سادات با بگین سر میز مذاکره نشست و توانست معاهده صلح کمپدیوید را امضا کند تا شاید شکم 50 میلیون مصری را که سه دهه همه هستی و نیستی خود را به پای جنگ با صهیونیستها برای آزادی سرزمینهای عربی گذاشته بودند، سیر کند.
🔸این الگو هنوز هم ادامه دارد و کسی نمیتواند بگوید عربهای حوزه خلیج فارس آن را فراموش کردهاند. آنها نه تنها فکر میکنند، بلکه باور دارند تا زمانی که یک شکست بر ایران (آن هم به صورت نظامی که عینیت داشته باشد) تحمیل نشود، هر مذاکرهای با ایرانیها با موقعیت ضعف خواهد بود و هیچ نتیجهای ندارد. در طول دو سال گذشته، راهبرد آنها برای شکست بیرونی بر ایران عملا تغییر یافته، چرا که دیگر برگهای نمانده که با آن بازی نکرده باشند، آنها امروز دنبال تحمیل شکست بر ایران از داخل هستند و برای آن برنامهریزی میکنند.
🔸بیانیه نشست ریاض، در واقع حکایت همین ناکامیها و شکستها است. آلسعود، آلنهیان و آل خلیفه و پشت سر آنها آلصباح میدانند که پیشنهادهای مذاکره ایران، صرفا برای مسخره کردنشان در فضای بینالمللی صورت میگیرد تا آنها زیر سوال بروند که اهل گفتوگو منطق نیستند. بیانیه بسیار تند و عجیب و غریب صادره از ریاض، میزان عصبانیت آنها از مقاومت ایران را نشان میدهد. ولیعهد سعودی و امارات نقشههایشان برای زدن ایران پایانی ندارد، انگلیسیها به آنها درس میدهند و امریکاییها هم حمایت میکنند. این بازی تا زمانی که یک طرف نابود شود ادامه پیدا خواهد کرد و صحبت از حسن همجواری فقط بازی با کلمات است، کینه و عداوتی که این جماعت نسبت به ایرانیها دارند با طرح و پیشنهاد و گفتوگو پر نخواهد شد.
K.J
@syriankhabar