🔺آنچه معاون شورای سیاست خارجی آمریکا و همچنین یکی از اعضای اندیشکده هادسن در مورد ایران میگویند، مورد جالبی است که طبق معمول همیشه باید آن را با دقت مورد بررسی قرار داد. دولتهای مختلف آمریکا در تمام طول ۴۰ سال گذشته تلاش داشتند تا این گونه وانمود کنند که جمهوری اسلامی ایران تحت کنترل آنها قرار داشته و هیچ اقدام خارج از کنترلی نمیتواند انجام دهد. این رویکرد و مسئله باعث شده تا آنها خودشان هم باور کنند که ایران تحتِ فشار، ناتوان و ضعیف است که کار زیادی از دستش بر نمیآید و نباید چندان نگران این کشور بود! رویهای که تناقض بسیاری با رفتار سران کاخ سفید داشته و دارد.
🔺این نگاه که افراد حاضر در این گفتوگو با آن مخالف هستند به باور من به دو دلیل مطرح میگردد: دلیل اول بر این اساس استوار است که طرف آمریکایی دوست دارد خودش را گول بزند و چون نمیتواند ایران را محدود کرده و تحت فشار واقعی در راستای نیل به اهداف بنیادین که آن هم سرنگونی نظام حاکم بر ایران و تجریه کشور است، قرار دهد پس بر این گزینه مدام اصرار میکند که ایرانیها عادت دارند که خودشان را خیلی بزرگ نشان دهند، در حالی که اینگونه نیست! بر این مبنا باید گفت طرف آمریکایی یک هدف رسانهای نیز از کوچکنمایی قدرت ایران دارد و اصولاً این مسئله تنها در مورد ایران صادق نیست و سیاست کلیه آمریکا در برخورد با بسیاری از کشورها کوچکنمایی و ناتوان نشان دادن آنها در برابر قدرت آمریکا است.
🔺از سوی دیگر به نظر میرسد آمریکا برای آنکه هیچ اقدامی در مقابل ایران نداشته باشد و نمیخواهد اقدامی علیه ایران صورت دهد، با چنین ادبیاتی ایران را مخاطب قرار میدهد. این مسئله به خصوص وقتی اهمیت پیدا میکند که به روابط کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و آمریکا نگاه کنیم. در یادداشتی که پیش از این هم منتشر کردیم به وضوح به دلخوری کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از نوع رفتار آمریکا در قبال ایران پرداخته و یادآور شدیم که یکی از دلایل کشورهای عربی در نزدیکی به رژیم صهیونیستی ناامید شدن از اقدام آمریکا علیه ایران است. آمریکاییها با تاکید بر این مسئله که ایران موضوع مهمی نیست، میخواهند کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را آرام کرده و به آنها اطمینان دهند که واشنگتن مراقب آنها است!!
🔺اما این همه واقعیت نیست و همانگونه که این دو کارشناس آمریکایی تاکید میکنند رفتار هژمونیک ایران و سیاست تهاجمی تهران برای برقرار کردن کنترل خود بر منطقه، دور کردن تهدیدات همیشگی و تاریخی، تضمین استقلال و تمامیت ارضی خود، یک سیاست اصولی و قابل دفاع است. این دو کارشناس البته نمیخواستند دلیل رفتن ایران به این مسیر را توضیح داده و از تجربه تلخ ایران در هشت سال جنگ با رژیم بعث عراق بگویند و اینکه چه عاملی باعث شد تا جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که برای برقراری امنیت در داخل مرزهای خود باید واقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک را پذیرفته و تهدیدات را در نطفه خفه کند. ایرانیها در طول سدههای گذشته بارها به دلیل رفتن در لاک دفاعی در چارچوب مرزهای خود ضرر کرده بودند.
🔺این برداشتی که این دو کارشناس امریکایی از رفتار و راهبرد ایرانیها در منطقه ارائه میکنند تا این اندازه برای بسیاری از افراد بهاصطلاح کارشناس و تحلیلگر شناخته شده نیست و دلیل این مساله نیز صدای بلندتر کسانی است که در کشور ما همواره فریاد زده و میزنند که عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، غزه، دیلمون، افغانستان و.... به ما چه ربطی دارد! این افراد که در راهبرد کلان غربیها برای محدود کردن کشورمان در داخل مرزها (صرفا به دلیل لجبازی با حاکمیت، اگر خودشان در راس حکومت بودند و واقعیتها را به صورت عینی لمس میکردند، شک نکنید که به عراق و سوریه و یمن لشکرکشی میکردند) بازی میکنند مانع از آن شدهاند تا این وجه از قدرت بینظیر ایران که پس از قرنها دوباره احیا شده، برای مردم مشخص شود.
🔺اصولا سیاست ایران نه اشغالگرانه است، نه توسعهطلبانه است و نه دنبال آن است که کشوری را مطیع و فرمانبردار خود کند، کلیت سیاست ایران بر این مهم استوار است که از منطقهای که در آن زندگی میکند چیزی تمامیت ارضی و امنیت عمومی کشور را تهدید نکند. در منطقهای که نقطه به نقطه آن میدان مین بوده و کشورها استقلال واقعی از خود ندارند و هر یک وابسته به یکی از قدرتهای فرامنطقهای هستند که یکی از آنها در صدد اعمال حاکمیت جهانی خود است، در تهران هر کسی حکومت کند اگر عقل سالمی داشته باشد باید همین سیاست را در پیش بگیرد، در غیر این صورت تا به امروز بارها صدامهای متفاوتی جنگهای دیگری را به ما تحمیل کرده بودند.
@syriankhabar