در وصف برخیها واژهها کم میآورند، کسانی که انگار آمده بودند تا کاری بزرگ را انجام دهند، ماموریتی را به پایان ببرند و بعد هم بروند... بچه شیعههایی که در تفکر، در طراحی، در آیندهنگری، در ایدهپردازی و خلاصه در همه مسائل خبره بودند و انگار زاده شده بودند تا روی ظالمان و دشمنان دین خدا را کم کنند... حاج عماد از همان دسته افراد بود، بچه شیعههایی که در لبنان دهه 70 قرن گذشته در میان مارکسیستهای فلسطینی اسلحه به دست گرفت اما دین و ایمانش را نفروخت، او فهیمد که هر چه دارد از مکتب سیدالشهداء (ع) است، دانست این راهی که در آن گام گذاشته، بیبازگشت است و نهایتش رفتن است... اما او ماند و مکتبی از خودش بر جای گذاشت که رستم ایرانشهر در توصیفش مانده بود. صهیونیستها و غربیها گوهرهای گرانبهایی را از ما گرفتند، گوهرهایی که هر کدامشان همه صهیونیستها عربهای خائن را یکجا میارزند و کی باشد که تلافی همه اینها را یکجا کنیم... کی آن روز میرسد؟ وقتی شهید شد شاید تنها غیر ایرانی بود که ناخودآگاه برایش اشک ریختم... بعدها فهمیدم که همه بچه شیعهها ایرانی هستند و اشک ریختنم هم بابت همین بوده است....
@syriankhabar