✴️ ائتلاف آنگلوساکسونها علیه چین و شاید.../ 2
🔸دو سال پیش در ضمن سلسله مباحثی نوشتم که امریکا در حال به حاشیه بردن اقتصادی اروپا است. تشویق انگلیس برای جدایی از اتحادیه اروپا از یکسو و بستن تعرفههای سنگین بر صادرات اروپا به بازار امریکا نشان داد که دوران ماه عسل دو سوی آتلانتیک به پایان رسیده و هیچ عاملی نمیتواند دوباره آنها را به هم نزدیک کند. بحران اقتصادی در امریکا که با ضرب و زور چاپ دلار و پولدار کردن کمپانیهای بزرگ و فقیر کردن مردم امریکا شروع شده بود اثرات مستقیمی بر اروپاییها داشت، چرا که دیگر امریکا نمیتوانست بازاری برای کالاهای اروپایی باشد و جنگ سرد هم خیل سال بود به پایان رسیده و عملا متحدان قدیم به رقبای جدید تبدیل شده بودند.
🔸عدهای هم در کشور ما به این اختلافات امید بسته بودند، اما در حالی که امریکاییها میخواستند کشورهای اروپایی را ترک کنند، این اروپاییها بودند که در برابر هر اقدام امریکا گردن کج کرده و فقط صبوری میکردند تا دوره ترامپ به زعم خودشان به پایان برسد و امید داشتند روال گذشته در دوره جو بایدن برقرار گردد. این انتظار برای منِ روزنامهنگار ثابت کرد که سیاستگذاران اروپایی به اندازهای عدهای نادان در کشور ما عقل دارند و نمیدانند که در امریکا تصمیمات یکی است و فقط نحوه اجرای آن متفاوت است. تحولات 9 ماهه حضور بایدن در کاخ سفید هنوز هم اروپاییهایی را که بازار مفت امریکا معتاد بودند، وادار به تفکر واقعی نکرده است.
🔸خروج عجیب و غریب نظامیان امریکایی از افغانستان که در مورد نحوه خروج، زمان خروج و اتفاقات بعد از خروج «متحدان» اروپایی را مترسک هم حساب نکردند هر چند تلنگرها را زیاد کرد که اوضاع متفاوت شده و اظهارنظرهایی که از مقامات اروپایی به گوش میرسید طنین دیگری داشت اما همانگونه که عرض شد در طول چند دهه گذشته میزان امریکایی شدن اروپاییها چنان زیاد شده که به این سادگی نمیتوانند امریکا را رها کنند و اصولاً رهاشدگی از طرف امریکا باعث نابودی عملی بسیاری از اقتصادهای اروپایی خواهد شد. نظرسنجیهایی که به تازگی در برخی از کشورهای اروپایی در مورد آینده صورت گرفته به شکل وحشتناکی برای ساکنان قاره سبز ناامید کننده است! آنها میگویند «دوران طلایی» به پایان رسیده است.
🔸بله، دوران طلایی به پایان رسیده اما به سرعت هم روی نخواهد داد و زمانبر خواهد بود. با این اوصاف باید گفت طلاق عاطفی امریکا و اروپا عملا برگذار شده و طرفین به صورت اجبار در کنار هم زندگی میکنند و آن نیز ناشی از یک ترس و تهدید مشترک است. آنها از ترس روسیه ناچار در قالب یک ائتلاف نظامی با هم همکاری میکنند و حتی در این زمینه هم اروپاییها دچار تردیدهای شدید شدهاند. اظهاراتی که از برخی از اندیشکدههای اروپایی شنیده میشود هر چند در کشور ما به اندازه اندیشکدههای امریکایی سر و صدا نمیکند اما نشان از شروع فصل جدیدی از روابط جهانی دارد.
🔸اعلام خبر ناگهانی پیمان موسوم به «آوکوس AUKUS» میان انگلیس، فرانسه و استرالیا و اعتراض سنگین فرانسه نشان داد که کشورهای اروپایی عملا در جریان تشکیل چنین ائتلافی نبودهاند. هر چند این ائتلاف به نظر برای مقابله با چین صورت گرفته، اما عملا کشورهای اروپایی از این ساز و کار کنار گذاشته شدهاند که دلایل آن میتواند جالب باشد. در مورد مفاد این توافق و آنچه که قرار است در آن روی دهد میتوانید با یک جستجوی ساده موارد را پیدا کنید اما چرا استرالیا به ناگهان انتخاب شد؟ کشوری که فقط 25 میلیون نفر جمعیت دارد؟ در این مورد چند دلیل را مورد اشاره قرار خواهم داد:
🔸هدف این پیمان دفاعی، مقابله با چین است. روزگاری انگلیس به تنهایی نیمی از چین را در اشغال خود داشت و دو جنگ سخت را بر این کشور تحمیل کرد، امریکا تا همین چند سال پیش مهار اقتصادی چین را به شدت کشیده بود و به تنهایی اژدهای زرد را حریف بود، اما امروز چین چنان قدرتمند است که برای مقابله با آن نیاز به ائتلاف و پیمان دارند. امریکا و انگلیس که سابقهای طولانی در جنوب شرق و شرق آسیا دارند با کمک کشورهای همپیمان خود تلاش گستردهای برای مقابله با چین داشتهاند. از کرهجنوبی، ژاپن، تایوان، تایلند، مالزی، اندونزی و فلیپین میتوان به عنوان متحدان یاد کرد.
🔸اما یک تجربه عجیب از گذشته دور وجود دارد، از جنگ جهانی دوم. ژاپن به تنهایی همه این کشورها را در کنار کامبوج، ویتنام، برمه، لائوس به همراه چین اشغال کرد. قدرت امروز چین به مراتب از ژاپن جنگ جهانی دوم بسیار بیشتر و مهلکتر است، بنابراین امریکا به هیچ عنوان نمیتواند امیدوار باشد که این کشورها بتوانند در هر جنگی در برابر چین مقاومت کنند.
@syriankhabar