#وابستگی همسر به خانواده
عرض سلام وادب خدمت شمادوست عزیز دارم منم یه سوالی خدمت کارشناس محترم این کانال بسیارخوب دارم ممنون میشم ازپاسخگویی ایشون. همسرمن خیلی به مادرشون احترام میذارن واز هرلحاظ به ایشون خدمت میکنن(البته من ازاین بابت بسیارخوشحالم ومنم برای مادرهمسرم احترام زیادی قائلم)البته دراین متن نمیگنجه که من خصوصیات اخلاقی خودم وهمسرم ومادرایشون روبخوام توضیح بدم،ولی همینقدربگم(باتوجه به اینکه من چهل واندی سالمه وهمسرم پنجاه واندی ومادرایشون شصت وهفت هشت سالشونه)ومن از بیست سالگی باهمسرم زندگی میکنم.مادرشوهرم درجوانی همین حالتی که درلفظ عامه زن سالارمیگن بودن ،الانم همون حالتهارو کمی تاقسمتی دارن ودوست دارن زندگی پسراشون یه مقدارتحت کنترلشون باشه وبدونن اونها کجامیرن وکجانمیرن وچیکار میکنن وازجزئیات باخبر باشن ولی اخلاقی که بیشترازهمه این همع سال منو رنجونده اینه همیشه از ابتدای زندگی منوهمسرم تومسافرتهای مابوده وهمسرمن ازش میخواد که بیادچون میدونه که اگه بهش نگه بیاد ناراحت میشه،منم از ابتدا اعتراض میکردم ولی کم چون همسرمودوست داشتم ونمیخواستم ناراحت بشه وکارمون به دعوابکشه حالا بعد ا زاین همه سالهاهمسرم باتوجه به ناراحتی من سفرهایی جورکرده که تعداداین سفرها به تعداد انگشتهای دست نمیرسه،ومن باهمسرو دوفرزندمون تنها به سفر رفتیم،حالامن نمیدونم واقعا باهمسرم ومادرش چجور برخوردکنم وچکارکنم که این مسئله بازم کمتربشه . خیلی صحبت کردم وسرتونو درد اوردم ازشما عذرخواهی میکنم