💗زندگی بانوی بهشتی
🚨 #داستان عجیب کیسه برنجی که علامه نراقی از عالم برزخ برای افطار به منزل آورد! عالم بزرگ ملامهدی نر
🚨 داستان عجیب کیسه برنجی که علامه نراقی از عالم برزخ برای افطار به منزل آورد! (قسمت دوم ) گفت‌: قضيه‌ از اين‌ قرار است‌ كه‌ من‌ مردي‌ مؤمن‌ هستم. يك‌ روز در هواي‌ گرم‌ تابستان‌ ديدم‌ صاحب‌ دكاني‌ با يك‌ مشتري‌ خود منازعه‌ دارند؛ صاحب‌ دكان‌ مي‌گفت‌: شش‌ شاهي‌ از تو طلب‌ دارم‌ و مشتري‌ مي‌گفت‌: من‌ پنج‌ شاهي‌ بدهكارم‌. من‌ قصد اصلاح به‌ صاحب‌ دكان‌ گفتم‌: تو از نيم‌ شاهي‌ بگذر، و به‌ مشتري‌ گفتم‌: تو هم‌ از نيم‌ شاهي‌ بگذر و به‌ مقدار پنج‌ شاهي‌ و نيم‌ به صاحب‌ دكان‌ بده‌ صاحب‌ دكان‌ ساكت‌ شد و چيزي‌ نگفت‌؛ ولي‌ چون‌ حق با صاحب‌ دكان‌ بوده‌ و من‌ به‌ قدر نيم‌ شاهي‌ به‌ قضاوت‌ خود كه‌ صاحب‌ دكان‌ راضي‌ بر آن‌ نبود حق او را ضايع‌ نمودم‌، لذا به‌ كيفر اين‌ عمل‌، خداوند اين‌ مار را معين‌ نموده‌ كه‌ هر يك‌ ساعت‌ مرا نيش‌ زند، تا در روز محشر و به‌ بركت‌ شفاعت‌ محمد و آل‌ محمد عليهم‌ السلام‌ نجات‌ پيدا كنم‌ چون‌ اين‌ را شنيدم‌ برخاستم‌ و گفتم‌: عيال‌ من‌ در خانه‌ منتظر است‌، من‌ بايد بروم‌ و براي‌ آنان‌ افطاري‌ ببرم‌. آن مرد مرا بدرقه‌ كرد، از در كه‌ خواستم‌ بيرون‌ آيم‌ يك‌ كيسه‌ کوچک برنج‌ به‌ من‌ داد و گفت‌: اين‌ برنج‌ خوبي‌ است‌، ببريد براي‌ عيالاتتان‌ برنج‌ را گرفته‌ و خداحافظي‌ كردم‌ و آمدم‌ بيرون باغ‌، از دريچه‌اي‌ كه‌ داخل‌ شده‌ بودم‌ خارج‌ شدم‌، ديدم‌ داخل‌ همان‌ قبر هستم‌ و مرده‌ هم‌ به‌ روي‌ زمين‌ افتاده‌ و دريچه‌اي‌ نيست‌؛ از قبر بيرون‌ آمدم‌ و خشت‌ها را گذاشته و روی آن خاك‌ ریختم و به‌ سوي‌ منزل‌ رهسپار شدم‌ مدتها گذشت‌ و ما از آن‌ برنج‌ طبخ‌ ميكرديم‌ و تمام‌ نمي‌شد، چنان‌ بوي‌ خوشي‌ از آن‌ متصاعد ميشد كه‌ محله‌ را خوشبو ميكرد. همه مي‌گفتند: اين‌ برنج‌ را از كجا خريده‌ايد؟ بالاخره‌ بعد از مدتها يك‌ روز كه‌ من‌ در منزل‌ نبودم‌، يك‌ نفر به‌ ميهماني‌ آمده‌ بود و چون‌ عيال‌ از آن‌ برنج‌ طبخ‌ ميكند ميهمان‌ مي‌پرسد: اين‌ برنج‌ از كجاست‌ كه‌ اینقدر خوشبو است‌؟ اهل‌ منزل‌، مأخوذ به‌ حيا شده‌ و داستان‌ را براي‌ او تعريف‌ مي‌كنند. پس‌ از اين‌، آن‌ برنج‌ تمام‌ ميشود @nmkjhfdsetuoncxdsg کانال و حال خوش, http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92