۱۰۷ گفتگوي صـمیمی یـا جلسه عقـد؟ توفیقی بود که همراه مقـام معظم رهبري، به دیدار خانواده‌های شـهدا برویم. چند خانواده شـهید در آن‌جا گرد هم آمده بودند. با دیدن آقا، اشک‌هاي شوق سـرازیر شد. سپس گفت و گوي دوستان و صمیمی آغاز گشت. رهبر عزیزمان از زندگی و درس و بحث بچه‌ها پرسیدند. یکی از پیرمردان مجلس که پدر چهار شـهید بود، رو به آقا کرد و گفت: اگر اجازه بفرمایید تا با شـما صـحبتی خصوصـی داشته باشم؟ بعد از کسب اجازه، گفت و گویی پر محبت آغاز شد. همسـر یکی از شـهدا نیز رخصت خواست و لحظاتی با مرادش درد دل کرد. بعد، گفت و گوي عمومی آغاز شـد و جمع با محبوب خود به صـحبت نشسـتند. مقام معظم رهبري فرمودند: قرآنی بیاورید، و آن را به مادر یک شهید هدیه کردند. مادر شـهید گفت: لطفاً محبت نمایید و آن را امضا بفرمایید. آقا قبول کردند و آن را امضا کردند. دیگران نیز از مقـام معظم رهبري درخواست کردنـد قرآنی را همراه امضـاي خویش، به آنان هـدیه کننـد؛ رهبري نیز پذیرفتنـد. در حال برخاسـتن بودیم که یک نفر عرض کرد: دو نفر از فرزنـدان شـهدا که در جمع ما هسـتند با هم صـیغه محرمیت خوانده‌اند، لیکن دوست دارند شما صـیغه عقد دائم آنان را بخوانید. مقام معظم رهبري فرمودند: اشـکال ندارد؛ می‌گویم وقتی مشخص کنند تا در دفتر انجام شود. عرض شـد: دوست داریم همین الان انجـام شود. آقـا فرمودنـد: مانعی نـدارد؛ اما به شـرطی که مهریه بیش از چهارده سـکه نباشـد. گفتند: مهریه صد سـکه بهار آزادي است. عروس گفت: من بقیه را بخشـیدم! مهریه فقط چهارده سکه بهار آزادي باشد. مقام معظم رهبري به آقاي محمدي گلپایگانی -که در جلسه حاضـر بودند- فرمودند: پس صیغه عقد را اجرا کنیم. بعد از خواندن صیغه عقد، ایشـان گفتنـد: من در جلسه‌هـاي عقـد، به عروس و دامـادي که از خانواده‌هاي معظم شـهدا هسـتند- به هر کـدام - یک سـکه بهار آزادي هـدیه می‌دهم. سـپس دسـتور دادنـد سـکه‌ها را بیاوریـد و با دست مبارك خود به هر کـدام از آن دو، یک سـکه طلا هـدیه کردنـد. این نشـست و رفتار محبت آمیز و پدرانه مقام معظم رهبري، براي من خیلی زیبا وجالب بود. سـردار سـرتیپ بسـیجی محمد شیرازي. پرتوي از خورشید، ص ۹۷ @t_manzome_f_r