شاعران دنبال مضمون نیستند هشت یعنی: السلام ای ضامن آهو رضا هشتمین روز عجب حال دعایی دارم حالت مشهدی و کرببلایی دارم حرم امن خدا پنجره فولاد شماست و خدا گفت که دیدی چه رضایی دارم واقعا معرکه ای هست میان من و تو عشق بازیست عجب حال و هوایی دارم نفسم، خواب و خوراکم،همه ام هست ثواب و بدانید که اینگونه خدایی دارم ز خراسان بروم کرببلا جان بدهم که گریزی بزنم میل سنایی دارم روضه ای آمد و آمد شب هشتم یادم رقص شمشیر ز اکبر چه نمایی دارد ناگهان گفت حسین این چه مکرر شدن است شکر بهر بدنت تکه عبایی دارم....... (ع)