✳️یک روایت کلیدی داریم که انسان مصادیق آن را فراوان می بیند و بسیار قابل تأمل و دقت است. 💠می فرماید: "انسان گناه می کند تا جایی که تزلزل در نظام فکری او نسبت به امامت ایجاد می‌شود، اصرار بر گناه می‌کند و تزلزل در نظام اعتقادی او نسبت به نبوت شکل می‌گیرد، او اصرار بیشتری بر گناه می‌کند و تزلزل در باور به خداوند سبحان در وجودش شکل می گیرد." 💢با همین گناه عملی؛ یعنی قصد نداشت که با امام و پیغمبر خداوند در بیفتد اما گناه، انسان را کم کم غاوین(گمراه) می کند و هدف را از انسان می‌گیرد. تا حالا گناه می‌کرد فکر می‌کرد یک خطایی است، جبران می‌کند،‌ اما نه، این گونه نیست گناه می کند به طوری که با امام در می‌افتد. ناگهان حس می‌کند که شبهه دارد و برای او قابل حل نیست، می‌بیند که نمی تواند قبول بکند، برای چه امام، معصوم باشد؟ برای چه حرف او با بقیه تفاوت بکند؟ برای چه پیغمبر استثناء باشد؟ برای چه خداوند فرموده باشد و من بگویم چشم؟ چرا این طوری باشد؟ و... ❇️کم کم در بدیهیات اولیه که پیش از این برای او بدیهی بود مشکوک می شود. نه آن شکی که انسان را به راه می برد، بلکه شکی که انسان را از راه می اندازد و نمی داند از کجا است! ادامه در متن زیر⬇️⬇️⬇️ @ta_abad_zendegi