♦️ دشت آزادگان در روزهای شروع جنگ ۳۵ عبدالواحد عباسی ┄┅┅❀┅┅┄ 🔹بدستور شهید چمران و با آموزش او با روند فعالیت‌ها و شناسایی‌ها که در حین عملیات انجام می‌دادیم ما روش‌های جدیدی برای مقابله با دشمن یاد می‌گرفتیم. این‌کار شهید چمران بود! او بر همه حرکات و تحرکاتمان نظاره‌گر بود، در اغلب شبیخون‌ها و عمليات‌ها شخصاً شرکت می‌کرد، او بسیار فرز و آموزش دیده بود، بچه‌ها را به نحوی آموزش می‌داد که در همه محورها حضوری فعال و تاثیرگذار داشته باشند. عملیات تقریباً خارق‌العاده‌ای را انجام می‌دادند و دشمن را کلافه می‌کردند. من بخاطر دارم که اول گروه‌های شهید چمران در دسته‌های یازده نفری بودند. دسته یازده نفره برای عملیات و شناسایی می‌رفتیم بعد به محل و سنگر اولیه خودمان برمی‌گشتیم، ۲۴ ساعت به استراحت و خوردن غذا که اغلب از عراقی‌ها می‌گرفتیم می‌پرداختیم، بعد از حمام که اجباری بود دوباره به عملیات می‌رفتیم. اولین باری که من به ستاد جنگ‌های نامنظم پیوستم، آقای وطنی را در دفتر شهید چمران دیده بودم. آنجا دفتر ستاد شهید چمران برای جذب نیرو بود، فتوکپی شناسنامه و یک برگه تائیدیه از سپاه شهرکرد داشتم (یک فرمانده سپاه داشت که ما را کتباً مثل یک نامه رسمی تائید می‌کرد) چون ما را می‌شناخت چند تا عکس بود، آن موقع من ۱۹ ساله بودم. آمدیم کاخ استانداری که الآن مهمانسرا است. ستاد شهید چمران آنجا بود. برادر شهید چمران مهندس مهدی چمران را پیدا کردم. مدارک، فتوکپی، نامه سپاه شهرکرد و چند قطعه عکس تحویل او دادم و به مدرسه یا اردوگاه مبارزان سعدی رفتم. دو شب آنجا بودم روز سوم با بلندگو مرا صدا زدند. اول به من نمی‌گفتند: «جمشیدیان» می‌گفتند: «خرمشهری» گفتند: آقای خرمشهری! رفتم دفتر ستاد اردوگاه گفتند: شما با این برادرها بروید این اسلحه و این خشاب. اولین کسی را که دیدم «فرهاد برزگر» بود. با اتوبوس به سوسنگرد رفتیم و از آنجا به مقصد «چولانه» با قایق رفتیم و آخر غروب به آنجا رسیدیم. ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد از کتاب اهواز در ۸ سال دفاع مقدس حمید طرفی 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90