🔴
⚡️مرگ آلن دلون، خاطره آدامو،
و گریه آیتالله گلپایگانی؛
🔺️آلن دلون از دنیا رفت. خیلیها دوستش داشتند، عاشقش بودند، با چهره زیبای مردانه فرانسویاش عشق میکردند، آلن دلون نماد است، نماد سینمای نیمه قرن بیستم، نماد دلبستگی جوانان دهه پنجاه به غربی که برایشان جذاب بود و مقتدر، وقتی وارد ایران شد با پوری بنایی و بهروز وثوق عکس یادگاری انداخت و خیلی ها دنبالش کردند و عاشقانه به حضورش در ایران فخر میکردند.
🔺️تقریبا یک دهه قبل از آن نیز سالواتور آدامو، خواننده بلژیکی موسیقی پاپ وارد ایران شد، در نیمه دهه چهل. جمعیت زیادی از مردم ایران عاشقانه دنبالش بودند و دوره اش کردند. کی؟ دهه چهل. همان دهه ای که بوی گند غربزدگی در اندیشه روشنفکران را جلال آل احمد درش استشمام کرده بود، و حالا اینگونه در شمایل عوام الناس رخ مینمود.
🔺️این ایران ما بود، ماجرای کودتای بیست و هشت مرداد داستان غم انگیز یک رخداد عمیق در جان این مردم هم بود، میدانید مدتها جامعه هنری ایران افتخار میکرد که آلن دلون گفته بوده بهتری دوبله من را ایرانی ها انجام داده اند، بله خوب البته هنرمند دوبلر ما خسروشاهی، فوق العاده است، اما کمی درباره افتخار به جمله و سخن آلن دلون درباره هنر دوبله باید بیشتر اندیشید.
"هنر تابع" افتخار ما بود. مثل صنعت مونتاژ که "صنعت تابع" بود، مثل ترجمه که "روش علمی تابع" بود، مثل تبعیت سیاسی که "هنر سیاسی تابع" بود.
🔺️علی محمد بشارتی خاطره عجیبی درباره حضور آدامو در ایران ، در دهه چهل نقل میکند که آنهم جالب است و پرنکته، او میگوید صحنه ای را از حضور آدامو برای آیت الله گلپایگانی نقل کردم، که بعد از آنکه آیت الله آن را شنید، شروع کرد های های گریستن. داستان از این قرار بود که آدامو در مصاحبه اش گفته بود، استقبال ایرانی ها روی او خیلی اثر گذاشته وقتی هزاران جوان ایرانی عاشقانه در فرودگاه دورهاش کردند.
🔺️اما جالبترین اتفاق برایش این بوده، که بین انبوه جوانانی که دنبال امضا گرفتن از او بودند، دختر خانم جوانی جلو میآید و سینهاش را بیرون آورده و میگوید این جا را امضا کن.
آیت الله چرا اینگونه متحول شد؟
من میگویم این تصویر برهنه آن قدر شرم آور نبود که امضای هنرمند غربی و دلبستگی دخترک ایرانی که با لذت خود را تحقیر میکرد در مقابل غرب، شرم آور بود.
🔺️شاید این سم مهلک که امروز در جان گلشیفته برهنه میبینید و دخترکان فارسی زبان آرزو میکنند "کاش گاوی بودند در مراتع سوئیس"، ادامه همان بیماری باشد. این سم مهلک همان است که سبک زندگی سگ بازها و مکشفه ها را در غرب، زندگی با کلاس قلمداد میکند و خود را به آن میسپارد. این سم مهلکی است که در گرفتن سلفی های تحقیر با موگرینی در مجلس ایران مظلوم، خود را نشان میدهد، این همان سم مهلک است که خود را در شمایل "تضمین بودن امضای کری" و "امید بستن به دشمن برای تهیه آب آشامیدنی" حتی، نشان میدهد. این همان سم است.
🔺️فقط یک اتفاق فوق العاده بزرگ را فراموش نکنیم، این فرهنگ مسموم، در دهه چهل نه فقط در یک جمع و جریان و خرده فرهنگ کوچک، بلکه در قواره یک ملت و یک کشور خود را نشان داد، اما از اواخر دهه پنجاه، وقتی مردم بیدار شدند تا امروز، دیگر اراده ایران تابع غرب نشد، هویت ما شد نفی سرسپردگی و اثبات قیام و "مقاومت". هشت سال جنگ و سالها تحمل فشار اقتصادی ریشه اش همین است، همینکه امروز سکه رایج شده و باعث جهش و انقلاب علمی از دهه هشتاد به این سو شده و باعث این اقتدار و عظمت ایران در دنیا شد، این معجزه است بالاتر از معجزه، ولی کار تمام نشده، این سم مهلک را هنوز باید ذره ذره قی کنیم تا همه مان جان سالم به در ببریم.
✍ علی مهدیان
مرکز تعالی مدیران انقلاب اسلامی