#روز_عاشورا
#یک_جرعه_روضه
مانند مادرم چقدر میخورم زمین
تو خورده ای زمین، من اگرمیخورم زمین
تو بی کسم شدی و منم بی کست شدم
از تل تو را ندیدم و دلواپست شدم
مانند دختران تو طاقت نداشتم
گفتی نیا به جان تو طاقت نداشتم
بی سر نباش و بی سروسامان نکن مرا
حالا که آمدم تو پشیمان نکن مرا
با دیدن تو چنگ به مویم زدم حسین
بالا سر ِ تو کاش نمی آمدم حسین
پنجاه سال خواهری ام را چه میکنی؟
احساس های مادری ام را چه میکنی؟
وقتی که پیکر تو زمین گیر ِ نیزه هاست
زینب تمام زندگی اش زیر ِ نیزه هاست
خواهر بمیرد آه دگر دست و پا نزن
تنگ است جات مادرمان را صدا نزن
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تیر از بس که خورده بود حسین
بر تنش مثل پیرهن شده بود
نیزه هاشان تمام شد کم کم
موقع سنگ ریختن شده بود
نفسش بین راه بر میگشت
موقع دست و پا زدن شده بود
بودم اما جلو نمی رفتم
شمر آنقدر بد دهن شده بود
تکه ای را ربود هر کس که
روبه رو با حسین ِمن شده بود
هرچه کردند رو به قبله نشد
یعنی آنقدر پاره تن شده بود
زیر انداز خانه های دهات
کفن شاه بی کفن شده بود
📌
#علی_اکبر_لطیفیان
🆔
@taalighat