🔰امرِ غریب و بازسازی واقعیت ✍ محمود مقدسی 🔸این روزها چشم در چشم امرِ غریب دوخته‌ایم؛ چیزی که حیاتِ عینی و روانی ما را به چالش کشیده است، چیزی ورای زندگی روزمرّه که از هیچ‌کجا و بی‌خبر آمده، امری که پیش‌تر تخیّل آن نیز برای بسیاری از ما ناممکن بود. 🔹امر غریب که معمولاً ابتدا نظم نمادین و سپس نظمِ عینی را به چالش می‌کشد (مطابق روایتِ روانکاوی و فلسفه از آن) این‌بار مسیر متفاوتی را انتخاب کرده است: ابتدا نظمِ عینی را آشفته کرده و سپس به سراغ نظمِ نمادین آمده است. امرِ غریب از واقعیتِ آشنای هرروزه ما، هزارتوی گیج‌کننده و حیرت‌آفرینی ساخته و آنچه را پیشتر به بیرون از مرزهای زندگی رانده شده بود، به میانه آورده است: بیماری، مرگ، انزوا، تنهایی، جنون و ... . 🔸 امرِ غریب، حفره‌ای است بلعنده معنا و آفریننده راز؛ هر آنچه را پیشتر ساخته بودیم می‌بلعد و حیرت و معمّا بیرون می‌دهد. 🔹 این روزها علاوه بر همه چیز، با بحرانِ واقعیت و آینده روبروییم؛ واقعیت چیست و آینده کدام است؟ معانیِ پیشین از کار افتاده‌اند. واقعیت مگر آن چیزی نبود که هر روز در آن قدم می‌زدیم و به گوشه و کنارش سرک می‌کشیدیم؟ پس کجاست آن واقعیت؟ آینده مگرساخته رؤیاها و دستانِ ما نبود؟ مگر برایش نمی جنگیدیم؟ پس کجاست آن آینده‌ای که امید می‌داد و مایه تکاپویمان بود؟ 🔸 همه این‌ها را امر غریب بلعیده و نادیدنی کرده است. چه بار سنگینی بر دوش ما گذاشته این امر غریب؟ این روزها باید در کنارِ غم نان و تقلاّی جان، کاری برای رهایی از این واقعیت‌پریشی هم بکنیم. ما این روزها بی‌خانمان (بی‌واقعیت) شده‌ایم. ♦️باید دوباره زمین سفتی بیابیم و خانه تازه‌ای بسازیم. و چه حیرت‌آور است که این روزها واقعیتِ از هم پاشیده بیرون، دوباره نه اینجا و در میان اشیاء که در قلمروِ امواج و کدها (اینترنت) ساخته می‌شود. امرِ غریب، ما را هرچه بیشتر به واقعیتِ پیشتر مجازیمان سوق داده و آن را بیش از هر زمانِ دیگری واقعی کرده است. و باز چه حیرت‌آور است توان آدمی در آفرینشِ چنین جهانی؛ جهانی نادیدنی که جهانِ دیدنی را جان دوباره‌ای بخشیده است. 🔸این روزها غمگین و حیرت‌زده‌ام و همزمان امیدوار و در حالِ تماشا. روزگاری پرسش فلسفه این بود که آیا جایی برای فلسفه‌ورزی باقی مانده است؟ امروز باید پرسید چگونه کسی می‌تواند در این فراخیِ بی‌حد و حصر، فلسفه‌ورزی کند و از پا در نیاید؟ ⚜ @taammolat74