🔰 تقابل فردید با عبدالکریم سروش 🔸 بعد از بازگشت به ايران، مشغول تدريس فلسفه شد و كم‌كم بحث‌هاي او جمعي را به دور خود جمع كرد. حلقه‌اي كه بعدها هر كدام جزو اشخاص شاخص و برجسته‌اي شدند از جمله: رضا ، ، ، محمدرضا و... 🔹فرديد در دوران قبل از انقلاب اسلامي و در سال 1356 در سخنراني‌هاي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، تئوري را با مباني حكمي خود تئوريزه كرد. لذا ابتداي انقلاب در دفاع از مواضع انقلاب اسلامي و امام سخنراني‌هاي فراواني انجام داد و در مخالفت با تفكرات سكولار و ملي‌گرا دست به افشاگري زد. مهم‌ترين تضاد فكري فرديد در دوران انقلاب اسلامي، حملات لفظي او عليه جريان پوپري به رهبري است. 🔸فرديد با لحني گزنده و تند، و پوپريان را زير ضرب مي‌گيرد و مي‌گويد: «اينها مارهايي هستند كه در تورات آمده است. اينها لوياتان آخرالزمان‌اند، اينها مظهر نفس اماره‌اند و ملاصدرا را وسيله قرار مي‌دهند؛ اينها ابرمردند. يعني اينكه انسان تا آخرين مرحله نفس اماره جلو برود.» 🔹فرديد در جاي ديگري در باب عبدالكريم سروش كه نماينده جريان پوپري در ايران است، مي‌گويد:‌«آدمي مانند آن پوپر زده را كه سر تا پايش يهوديت و ماسونيت بين‌الملل زده است، عده‌اي جوان را دنبال خود انداخته و چهار جمله درست كرده است. با بايد و نبايد و با اين جمله‌هاي بي‌ربط براي من عجيب است با اين كتاب‌ها، بعد برود در قم منطق درس بدهد و در دانشگاه الهيات ملاصدرا را درس بدهد.» 🔸فرديد در خصوص توهين سروش به قرآن كريم هشدار مي‌دهد و مي‌گويد: «همين طور فلسفه علم يهودي زده به كشور ما مي‌آيد و آن منطق و روش پوپر است كه توهين به قرآن است با نفس اماره.» اين سخنان فرديد عليه سروش و جريان پوپري كه لحني گزنده و شداد و غلاظ دارد، در سخنراني‌هاي او عليه غربزدگي و مدرنيته نمود ويژه‌اي پيدا مي‌كند. ⚜️ @taammolat74