🔻آیا چهرهی ضدمقاومت اصلاحطلبان با حمایت از احمد مسعود ترمیم میشود؟
🔹خیلیها هاج و واج ماندهاند که چه شده است؛ «اصلاح طلبان» از «مقاومت» میگویند و به جای «نه غزه نه لبنان» و «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» برای حمایت از پنجشیر نطق میکنند و بیانیه میخوانند. حتی کرباسچی که پاسخ مثبت ایران به دولت قانونی سوریه برای مبارزه با تروریستهای داعش را مورد حمله قرار میداد اکنون نسخه تقویت احمد مسعودی را میدهد که تنها امیدش را آمریکا و اروپا به عنوان «زرادخانه بزرگ دموکراسی» میداند. حال برای اینکه بتوانیم در مورد نوع کنشگری نیروهای رسانهای اصلاح طلب و نزدیک به دولت سابق در خصوص مساله افغانستان به تحلیل دقیقتری دست پیدا کنیم چندی به عقب برمیگردیم.
🔹سکانس اول: دولت تدبیر و امید رو به پایان است. روحانی، ظریف و طیفهای سیاسی نزدیک به دولت به شدت در فشار هستند. آنها نمیتوانند پاسخگوی این سوال باشند که دستاورد عقبنشینیهای فراوان در مقابل دشمنیهای غرب چه بوده است. قهرمان اصلی بسیاری از رویاروییهای ایران و آمریکا نیروهای مومن انقلابی هستند. چه آنجا که در مقابل مصادره کشتی کشورمان کشتی آنها مصادره میگردد چه آنجا که پهپاد غول پیکر آنها ساقط میگردد. اما حرف وزیر خارجه حتی در عصبانی ترین شرایط مردم از خباثت و جنایتهای دشمن یک چیز است: حتی ترور شهید سلیمانی هم نمیتواند مانع مذاکرات ایران و آمریکا شود!
🔹سکانس دوم: فایل صوتی ظریف منتشر میشود. او عصبانی است. عصبانی از اینکه هر روز محبوبیت حاج قاسم بیشتر میشود و محبوبیت خودش پایینتر میآید. عصبانی از پیشرفتها و موفقیتهای پیدرپی مقاومت در میدان و شکستهای متعدد منطق سازش در پشت میز مذاکرات.
🔹سکانس سوم: دشمن وقاحت را از حد گذرانده است. خرابکاری در تاسیسات هستهای جای خود را به بحثها پیرامون ترور شهید فخریزاده میدهد اما برای عدم موضعگیری و اقدام متقابل عنوان میشود که نباید در تله تنش افتاد، بخشش از بزرگان است!
🔹سکانس چهارم: هویت سازشکارانه نه دستاورد سیاسی برای غربگرایان دارد و نه رضایت مردم را در پی داشت. این چهره نیاز به بازسازی دارد. اما این بازسانی کی، کجا و چگونه کلید بخورد؟
🔹سکانس پنجم: اتفاقات افغانستان رقم میخورد. آمریکا از افغانستان فرار کرده است. اشرف غنی رئیسجمهور وابسته به آمریکا هم فرار میکند و معاون ضدایرانیاش به دره پنجشیر میرود و کنار احمد مسعود میایستد. احمد به یکباره چهره مقاومت میگردد و طی یادداشتی در واشنگتن پست برای ایستادگی از آمریکا و غرب ملتمسانه کمک میخواهد، آنها را «تنها امید» خود میداند و قول میدهد سربازی خوب برای ارزشهای آمریکایی باشد: « من از دوستان افغانستان در غرب تمنا میکنم تا برای ما در واشنگتن و نیویورک، نزد کنگره و دولت بایدن پادرمیانی کنند. در لندن، جایی که تحصیلاتم را در آنجا به اتمام رساندم و در پاریس که در بهار گذشته، یاد پدرم با نامگذاری یک گذرگاه به نام او در باغ شانزالیزه گرامیداشت شد، برای ما میانجیگری کنید. بدانید که ميليونها افغان، در ارزشها با شما شریکند... ما سلاحهای بیشتر، مهمات بیشتر و آذوغه بیشتری میخواهیم. آمریکا و متحدان دموکراتیکش فقط در مبارزه با تروریسم با افغانها شریک نیستند. اکنون ما تاریخ طولانی از آرمانها و مبارزات مشترک داریم. هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که شما برای آزادی میتوانید انجام دهید. شما تنها امید باقیمانده ما هستید.»
🔹سکانس ششم
: انگار اکسیری پیدا شده تا تمام خلأها و شکستهای سالیان گذشته را برای یک جریان سیاسی جبران کند. یکباره دلباخته مقاومت میشوند. البته مقاومتی که چشمش به کمکهای آمریکاییهاست و قرار است امرالله صالح معاون اشرف غنی در آن نقش جدی داشته باشد!
🔹سکانس هفتم: در افغانستان افراد صاحب نام و جایگاه از حامد کرزای تا عبدالله عبدالله راه مذاکره و صلح با طالبان را در پیش گرفتهاند، مردم نظارهگرند بعضی خوشحال و برخی ناراحت اما ارادهای برای مبارزه با طالبان ندارند. فرماندهان مجاهدین و مبارزین سابق هم یا تسلیم شدهاند یا از کشور خارج.
🔹سکانس هشت: کسانی مانند کرباسچی که ایستادن در مقابل داعش را هزینه اضافی بر کشور میدانستند کفن پوش شدهاند برای جبههای که دل در گرو آمریکاییها دارد. اما نه خودشان به دفاع از پنجشیر خواهند رفت و نه در اعماق دل اعتقادی به این مساله دارند. میخواهند چهرهای انسانی و غیرسازشکارانه از خود به جای بگذارد و کارنامه گذشته خود را سفید کنند. دعوای خود با گفتمان مقاومت را به کشور همسایه کشاندهاند. دنبال بهره بردن جناحی و داخلی از مسالهای در سیاستخارجی هستند؛ غافل از اینکه شیپور را از طرف گشادش میزنند.
✅
@Rajanews