🔷👈 فضائل امام حسن مجتبی علیه السلام
♦️👈 یک شاخه گل
✅ كنيزی شاخه گلی براي امام حسن علیه السلام هديه آورد. حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد کردم. به حضرت عرض کردن: به خاطر یک شاخه گل او را آزاد کردید؟! ایشان فرمود: خدواند متعال ما را اینگونه تربیت فرموده است. آنجا که می فرماید:«وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها». هرگاه به شما درود گفته شد، پس شما به بهتر از آن تحيّت گوييد يا لااقّل همانند آن را در پاسخ باز گوييد. و نیکوتر از هدیه او، آزادی او در راه خدا بود. (بحار الأنوار، ج43، ص 343)
♦️👈 اطعام حیوان
✅ نجيح می گوید: ديدم امام حسن عليه السّلام را كه طعام ميل مى فرمود و سگى در پيش روى او بود و هر زمان كه آن حضرت لقمه اى براى خود بر مى داشت مثل آن را نيز براى آن سگ مى افكند. گفتم: يا بن رسول اللّه! آيا اذن مى دهى كه اين سگ را دور كنم؟ فرمود: بگذار باشد چون من از خداوند حيا مى كنم كه صاحب روحى به روى من نظر كند و من چيزی بخورم و به او ندهم.(بحار الأنوار ، ج43، ص 352)
♦️👈 محبوب ترین خلق خدا
✅ روزى مردى از اهل شام آن حضرت را ملاقات كرد و ایشان را لعن و ناسزاى بسيار گفت، آن حضرت هيچ نفرمود، تا مرد شامى از دشنام دادن فارغ شد. آنگاه آن حضرت بر او سلام كرد و خنده نمود و فرمود: اى شيخ، گمان مى كنم كه غريب مى باشى و گويا امر بر تو مشتبه شده باشد. پس اگر از ما چيزى سؤال كنى، عطا مى كنيم، و اگر گرسنه باشى، سير مى كنيم. و اگر برهنه باشى، تو را مى پوشانيم. و اگر محتاج باشى، بى نيازت مى كنيم. و اگر حاجتى دارى، حاجتت را بر مى آوريم. و اگر بار خود را به خانه ما فرود بیاوری و ميهمان ما باشى، تا وقت رفتن براى تو بهتر خواهد بود. زيرا كه ما خانه اى گشاده داريم و جاه و مال فراوان است. چون مرد شامى اين سخنان را شنيد، گريست و گفت: شهادت مى دهم كه تويى خليفة اللّه در روى زمين، و خدا بهتر مى داند كه رسالت و خلافت را در كجا قرار دهد. پيش از آنكه تو را ملاقات كنم، تو و پدرت دشمن ترين خلق نزد من بوديد ، حالا محبوب ترين خلق خدا نزد من شما هستید. پس بار خود را به خانه آن حضرت فرود آورد. و تا در مدينه بود، مهمان آن جناب بود. و از محبّان و معتقدان اهل بيت رسالت گرديد. (بحار الأنوار ، ج43، ص 344)
♦️👈دعای پیامبر
✅ ابو هريره روايت كرد: هيچ وقت امام حسن عليه السّلام را نمى بينم مگر آن كه اشك چشمم جارى مى شود. و سببش آن است كه روزى حاضر بودم در خدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه حضرت حسن عليه السّلام دويد و آمد تا در دامان حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نشست. آن حضرت دهان او را باز كرد و دهان خود را به دهان او برد و گفت: خداوندا، من دوست مى دارم حسن را و دوست مى دارم دوست او را، و اين را سه مرتبه فرمود. (مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 25)
♦️👈 عظمت حضرت
✅ ابن شهر آشوب روايت كرده كه بعد از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هيچ كس به شرافت و عظمت جناب امام حسن عليه السّلام نرسيد. گاهى بساطى براى آن حضرت بر در خانه مى گسترانيدند و ایشان از خانه بيرون مى آمد و بر روى آن مى نشست. پس هر كس كه از آنجا عبور مى كرد به جهت جلالت آن حضرت مى ايستاد و عبور نمى كرد تا آنكه راه كوچه از رفت و آمد مسدود مى شد، حضرت كه چنين مى ديد داخل خانه مى شد، و مردم پراكنده مى شدند و در پى كار خويش مى رفتند. (بحار الأنوار، ج43، ص 338)
#امام_حسن#امام_زمان#ماه_رمضان#بهار_قران
🎁 برای دسترسی به مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@tabligheslam