🔶 چه کسی پیروز شد؟ 🔹 شهادت سپهپد برای جبهه‌ی مقاومت، پر هزینه‌تر از هر اقدام دیگری حتی تهاجم نظامی علیه زیرساخت‌های حیاتی بود؛ قاسم سلیمانی هم نرم افزار و هم سخت افزار شبکه‌ی پیچیده و قدرتمند جریان مقاومت در کرانه‌ای از آمریکای جنوبی تا شرق آسیا بود. انتخاب روشِ ترور برای حذف ایشان نشان می‌دهد که ایالات متحده که مدعی در اختیار داشتن قوی‌ترین نیروی نظامی در جهان است، قید اُبهت خود را زده و سردار سلیمانی را در اقدامی که فاقد هرگونه ارزش نظامی است به شهادت رساند. 🔹 پس از آن در پاسخ، روشی را برگزیده است که در شأن یک قدرت نظامی کلاسیک و پیشرفته است. ایران در مقابلِ روشی بزدلانه، غیر قانونی و در حقیقت منفعلانه که بیشتر و پیشتر از سوی رژیم صهیونیستی به کار گرفته می‌شد، عملیاتی مقتدرانه، پیچیده و موفقیت آمیز را علیه قدرتمندترین ارتش جهان انجام داده است. عدم پاسخ امریکا به ایران یعنی ایران پیروز قطعی نبرد ارتش‌ها بوده است. در حالی که ترور شهید سلیمانی اساساً اقدام نظامی محسوب نمی‌شود. 🔹 پس از این رویداد می‌توان اذعان کرد که پرستیژ نظامی ایران در حمله‌ی مقتدرانه به دو پایگاه مهم نظامی در منطقه به رخ جهانیان کشیده شد و در مقابل دولت آمریکا و شخص رئیس جمهور آن به عنوان دولت و شخصی معرفی شد. درک این معنا برای کسانی که در فضای گفتمانی آنقلاب اسلامی رشد کرده و زندگی می‌کنند ممکن است چندان جذابیتی نداشته باشد؛ اما انسان اروپایی و آمریکایی چه بسا برای اولین بار خود را در چنین موقعیتی درمی یابد، شرایطی که در آن نظم مستقر در مقابل خُرده نظمِ جدید کاملاً درمانده شده و شاکله‌ی هژمونیک خود را درهم شکسته می‌بیند. 🔹آنچه رخ داده است اگر چه در محاسبه‌ی مادی ممکن است به سود جبهه‌ی استکبار باشد، اما به وضوح نشان می‌دهد که افول آمریکا آنقدر جدی است که توقف مسیر شکست را در ترور ناجوانمردانه‌ی مقامات رسمی سایر کشورها جستجو می‌کند؛ این یعنی ترس از فروپاشی سبب شده تا نظم آمریکایی، پرستیژ خود را وجه المصالحه ی بقایش کند و عدم حمله‌ی موشکی به سایر پایگاه‌های نظامی‌اش را جشن بگیرد. تردیدی نیست که پیروز نبرد فارغ از هزینه‌های آن، جمهوری اسلامی است. محسن خاکی @hadisyasi