✅
برخورد مؤمنانه در ماجرای آقای صدیقی
🔻فرض کنیم در ماجرای آقای صدیقی تخلفی صورت گرفته است. واکنش مؤمنانه به این ماجرا چیست؟ اصلا مهم است؟ آیا قرار است به اسم عدالتخواهی ظلم کنیم؟
🔹پس اولا با هیاهوی ضدانقلاب منفعل نشویم و جزء تکمیلی پروژهٔ رسانهای آنها نباشیم.
🔹
دوم برخوردهای کودکانه در فضای مجازی را هم وقعی ننهیم. هیجان دارند تا بیشتر دیده شوند. مراقبت کنیم برای عقب نماندن از قافله به خطا و گناه نیفتیم.
🔹
سوم هم زمین بازی "پروژهبگیران مجازی" و "دکانداران سیاسی" و "دلالان افشاگری" و "کاسبان عدالتخواهی" نشویم.
🔻 ازاینرو برای مخاطبی که درد اخلاق و شرع و قانون دارد و دغدغهٔ مطالبهٔ مؤمنانه دارد، چند نکته ضروری است.
✅
مقدمهٔ کلیدی:
عدالتخواهی به تعبیر رهبر انقلاب بدون معنویت و عقلانیت ظلم است. معنویت یعنی تقوا و رعایت قانون الهی و شرع. تهمت و آبرو ریختن و هتک حیثیت و فحاشی و غیره نامش هرچه هست عدالتخواهی نیست.
عقلانیت نیز قدرت محاسبه است. منطق و استدلال است. رفتار خوارجگونه و ظاهرگرایانه و قضاوتهای یکجانبه باعث میشود فرد در قضاوت نهایی دچار خطای فاحش شود.
رفتار مؤمنانه در عدالتخواهی یعنی رعایت تقوا و عقلانیت. این دو نباشند، عدالتخواهی نیست و توهم مطالبه و دادخواهی خیالانگیز است.
🔻با این مقدمه ماجرا را مرور کنیم.
1⃣یکم. چه کسی خبر را آورد؟
نگاه کنید ببینید چه کسانی دست به افشاگری میزنند و اینها چه سابقهای داشتهاند. نیت از چه جهت مهم است؟ قرار نیست با شناخت فرد، از محتوا عبور کنیم. اما با شناخت فرد متوجه میشویم که واکنشمان هدف نهایی او را تکمیل نکند. با شناخت فرد متوجه میشویم این پروژه، هدف نهایی او نیست. مثلا هدفش تخریب شخصیتها و بزرگانی است که برای مردم ارج و قربی دارند. همین امروز را نگاه کنید. به واسطهٔ رفتار این دست جریانات تقریبا احدی در نظام نیست که سلم و پاکیزه مانده باشد. یا هدف نهاییشان تلقی فساد سیستمی و ابرپروژهشان ناامیدسازی است. شناخت فاعل مطالبهگری کمک میکند در نهایت بازی او را کامل نکنیم
2⃣دوم. حالا با محتوا چه کنیم؟
بعد از بررسی اسناد و مدارک متقن، مهمترین مسأله این است که ما چه میزان حق قضاوت داریم؟ ما حق داریم ورود بههنگام محکمه را مطالبه کنیم. اما قضاوت و مجازات کار ما نیست. آیا همهٔ آنچه قاضی باید ببیند و حکم کند در اختیار ماست؟ آیا میتوان به فرض وجود تخلف، پی به سوء نیت افراد برد؟ آیا شرعا و اخلاقا و قانونا حق قضاوت و بدتر از آن اجرای حکم و مجازت داریم؟ مجازات مگر چیست؟ همین ریختن آبروی افراد بدترین مجازاتهاست؛ آنهم افراد با آبرو. قرار نیست سوابق افراد مانع قضاوت آنها شود، اما اتفاقا سابقهٔ افراد در بزنگاههای مهم اخلاقی و سیاسی در گذشته یک ملاک عقلایی و منطقی است که بیمحابا آدمها را متهم و سرزنش نکنیم و اجازه دهیم محکمه با رعایت حقوق طرفین حکم کند.
3⃣سوم. برنده و بازندهٔ نهایی کیست؟
به ثمرهٔ مطالبه و حرف و کامنت و لایکمان توجه کنیم. ببینیم وقتی نقطهٔ نهایی را گذاشتیم، برنده و بازندهٔ نهایی چه کسی است؟ عدالتخواهیای که منجر به تخریب و بیآبرو کردن سرمایههای معنوی و اخلاقی و سیاسی مردم شود، ظلم است. ظلم اصلی هم به اعتقادات مردم است؛ نه فقط این و آن.
اگر مطالبهگری منجر به تلقی فساد سیستمی شود، ظلم اکبر است. اگر عدالتخواهی در نهایت به ناامیدی از آینده شود تبدیل شود، ابرفساد و بیعدالتی محض است. دادخواهی اگر منجر به رونق پروژهبگیران مجازی و دلالان افشاگری و کاسبان عدالتخواهی شود، حماقت تمام است. افشاگری اگر باعث تلقی ناکارآمدی عدلیه و رونق سوپرمنهای عروسکی و بتمنهای دستساز شود، دادگری توهمی و خیالی است.
در نهایت مراقبت کنیم به اسم عدالتخواهی جای اصل و فرع را برایمان عوض نکنند.
✅
خلاصه و ساده؛ اگر نقطهٔ پایانی مطالبهمان را گذاشتیم، چه در نوشتن و چه تأیید کردن و چه حرف زدن، اگر ثمرهاش در خود و مخاطبمان ناامیدی از انقلاب و حاکمیت و آینده بود، بدانید و بدانیم که گرفتار فسادی تودرتو و ظلمی بزرگیم؛ مطالبهٔ مؤمنانه که هیچ....
✍
همشهری
🌹
روشنای تبیین | عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/2137587722C603b2cd06b