🔸آشنایی با جریان شناسی 🔸
♦️انقلاب اسلامي ايران، نقطه عطفي در دينگرايي و بيداري ديني در پايان قرن بيستم بود. دو مکتب غربي حاکم بر شرق و غرب، يکي کمونيسم بود که دين را افيون تودهها معرفي ميکرد و ديگري ليبراليسم بود که دين را پديدهاي از مد افتاده که دوران آن به سر آمده، قلمداد ميکرد.
لذا دين در معادلات و محاسبات سياسي و اجتماعي جايگاهي نداشت و براي نوع دينداران نيز دين، امري صرفاً فردي بود که نبايد در زندگي سياسي و اجتماعي دخالت نمايد.
اين مشکل نسبت به مذهب تشيع مضاعف بود؛ تا قبل از انقلاب اسلامي، تشيع در دنيا چندان شناختهشده نبود، تا آنکه انقلاب اسلامي بر پايه دين اسلام و مکتب اهلبيت شکل گرفت.
وقوع انقلاب اسلامی، علاوه بر آنکه تشيع را در سطح جهاني مطرح نمود، به جهانيان ثابت کرد که دين نهتنها نمرده، بلکه عاملي فوقالعاده قدرتمند در بسيج تودههاي مردم و مبارزه با ظلم و استکبار است.
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و مشاهده برخي تأثيرات ابتدايي آن در منطقه و امت اسلامي، علاوه بر آنکه زنگ خطري براي تهديد منافع استکباري آنان محسوب ميشد، بهيکباره همه رشتههاي دينستيزان، دينگريزان و مستکبرين را پنبه کرد.
به همين دلايل دينستيزي که مدتها در دستور کار مستکبران قرار داشت، شدت بيشتري يافت و دينستيزان شرقي و غربي، بدين نتيجه رسيدند که مبارزه با انقلاب، تنها از طريق مبارزه فکري با دين، بهعنوان بنمايه اصلي انقلاب، ممکن خواهد بود.
👇👇👇👇