❇️ تا با قلبم به محضر آیه توجه کردم و این آیه رو به خودم گرفتم، یکدفعه حالم بد شد؛ 😰 یعنی انگار با یک حرف سنگین، توبیخ شدید شدم که خیلییی غیرمنتظره بود. طبق اصل ملاقات، من با یک حقیقت و موجود بزرگوار مواجه هستم نه یک کتاب خالی، لذا حالات اون شخص و گویندهٔ این آیات، کاملا توی وجودم منعکس میشه و حسشون میکنم. اینکه قرآن از این حرف میزنه که کافرها، آرزو میکنن کاش مسلمون بودن؛ یعنی خیلی اوضاع خرابه!😱 لذا من هم در عین حال که جزو کافرها نیستم و تهدیدی متوجهم نیست، ولی از جدیت کلام‌الله خودمو جمع میکنم و ضربان قلبم تندتر میزنه... با اینکه نمیتونم توی چشماش زل بزنم و ببینم نظرش در مورد من چیه و آیا منو هم کافر میدونه یا نه،🥺 ولی به دلم که نگاه میکنم میبینم جوابش مشخصه؛ من وسط هر دو هستم و نه کاملا مسلمون شدم و نه کافر محض هستم؛ دلیلش هم رفتارهای درست و غلطه که درهم انجام میدم و نمیتونم اصلاحشون کنم... برای همین هم هست که دلم لرزید و توبیخ درونم اثر کرد...❤️‍🔥 | |