حضرت ابراهیم گفت هرچه دارم می دهم یک دفعه دیگر بگویید، دو مرتبه این ذکر را گفتند. حالا چه حالی و چه لذتی به حضرت ابراهیم دست داد چه عرض کنم. دو مرتبه گفت: یک بار دیگر این ذکر را بگوئید. گفتند: بدون مزد نمی‌گوئیم. گفت: خودم را عبد شما می کنم؛ یک دفعه دیگر بگوئید. یک دفعه دیگر گفتند. حضرت ابراهيم متحیر ماند. گفت : من عبد شما هستم. من را هر کجا می‌خواهید ببرید. گفتند:ما از طرف حضرت حق برای امتحان شما آمدیم. بی جهت نیست که حضرت حق تو را خلیل قرار داده است. (تفسير الصافي، ج‏1، ص: 505) دوست در راه محبت دوست آنچه دارد می‌دهد. ما هم اظهار علاقه و محبت به خدا می‌کنیم لكن دروغی. تا به حال چه وقت از یکي از خواهش‌های نفسانیمان برای خدا گذشت کرده‌ایم. چه وقت از یک معصیت برای رضای خدا صرف نظر کرده ایم. فقط مي‌گوييم: یابن الحسن! بیا بیا. چه وقت برای رضایت امام زمان علیه السلام در یک معصیت نفست را كنترل کردی؟ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 🔷@naseri_ir