🔺 داستان نشانه ق فارسی اول ابتدایی 🔸 : همکاری [ نشانه ق ق ] ▪️ 🔸 بچه ها خونه بابا الفبا و ننه الفبا می دونید چطوری بود؟ بابا الفبا و ننه الفبا یک حیاط بزرگ داشتن که توش یک حوض با گُل و درختای سرسبز بود. روی درخت دو تا پرنده لانه داشتند. بچه های ننه الفبا و بابا الفبا از این پرنده ها بی خبر بودند .یک روز که یکی از بچه های بابا الفبا (ب) از خواب بیدار شده بود دید صدای (ق ق ق ق) داره میاد. یهو دید که جوجه پرنده افتاده توی آب و یک گربه کنار حوض می خواد اون جوجه کوچولو رو بخوره. واسه همین مامانش از ترسش صدای ق ق ق ق در می آورد. ب آخر زود بابا الفبا رو صدا کرد. بابا الفبا هم گربه رو فراری داد و پرنده کوچولو رو نجات داد.بچه ها پرنده کوچولو را بردند کنار بخاری و با سشوار خشکش کردند .بعد از اینکه حال پرنده کوچولو خوب شد،از بچه ها تشکر کرد. می دونید چطوری تشکر کرد؟ می گفت: ق ق ق ق ق . ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای ۱۵ گانه تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar1