mmm: پدر را نمی توان با کلمات توصیف کرد زیرا زبان از وصف مقام پدر ناتوان و قاصر است. پدر نماد صبر و تلاش است، کسی که در لحظات دشوار زندگی همچون کوه کنار فرزندش ایستاده و برای موفق شدن او از آرزوها و رویاهایی که در سر داشته گذشته است. پدر ترکیب زیبایی از عشق و مهر و عطوفت با صبر و تلاش و قدرت است.   او شیر مردی است که همیشه و در هر شرایطی تنها آرزویش دیدن خنده فرزندانش بوده و برای اینکه فرزندش خوب بپوشد و خوب بگردد و هیچ کم و کسری در زندگی حس نکند نیازهای خودش را فراموش کرده و لحظه به لحظه زندگی اش را با فداکاری و از خود گذشتگی سپری نموده است. پدر یعنی عشق به خانواده کاری کند. صبح ها، زمانی که هوا گرگ و میش است از خانه بیرون بروی و شب ها با نگاهی خسته اما پرفروغ، لبخندی به پهنای صورت و دست هایی که اثر پینه و زخم روی آن میماند به خانه برگردی. خداوند را به خاطر حضور پدر که آرامش بخش و تکیه گاه محکم من است شاکر هستم. کودکی هایم پر است از خاطرات خوشی که پدرم برایم ساخته، خاطراتی که در ذهن و قلبم حک شده.   پدرم قهرمان من است و همیشه هم قهرمان زندگی ام باقی خواهد ماند زیرا او بود که هیچگاه نگذاشت حسرت چیزی در دلم بماند، او بود که با صبوری چیزهای زیادی به من یاد داد، او بود که با وجود خستگی های روزانه و مشغله زیاد همیشه برای من وقت داشت و به حرف هایم با دل و جان گوش داده است. پدرم …. چه بی منت و عاشقانه برای فرزندانت تلاش میکنی، دوستت دارم و دستانت را می بوسم.   من پدرم را خیلی دوست دارم چون او بسیار مهربان است و از زمانی که به دنیا آمدم همیشه به همراه مادرم از من مراقبت کرده و هرچه نیاز داشتم برایم تهیه کرده است. پدرها از صبح خیلی زود تا شب کار میکنند و زحمت می کشند که بتوانند نیازهای فرزندان خود را تامین کنند تا آنها بتوانند درس بخوانند و در آینده فرد موفقی در جامعه شوند. دست پدر بخاطر کار زیاد زخم میشود و پینه می بندد اما هیچوقت شکایتی نمی‌کند و همیشه با مهربانی و محبت با فرزند خود رفتار میکند. وقتی پدرم من را بغل میکند احساس میکنم از هیچ چیز نمی‌ترسم و میتوانم در کنار پدرم از عهده هرکاری بربیایم. پدر من در طول روز سرکار است و فقط شب ها در خانه است.   اما همان چندساعتی که به خانه می آید با خودش خنده و شادی و بازی می آورد و با اینکه بسیار خسته است در مرور درس و مشق هایم به من کمک می کند. من پدرم را که “بابا” صدایش میکنم خیلی دوست دارم و دعا میکنم همیشه سلامت باشد و سعی میکنم خوب درس بخوانم و موفق شوم تا او همیشه از من راضی باشد و به من افتخار کند. انشا در مورد پدر