کتاب را که می خواند گفت: بابا!
گفتم: جانِ بابا
گفت: اینجا نوشته تو اگر دعام کنی حرفم بیشتر پیش خدا در رو دارد
گفتم: من و ننه ات که صبح تا شب داریم دعات می کنیم
گفت: آن را که می دانم، می خواهم دعا کنی دعای من به گوش خدا برسه...
دعا کردم، آخرش هم به آسمان گفتم: فقط تا حدّی که داغش را نبینم..!
شهید محمود کاوه