🌱داستان کوتاه مصاحبه کننده : در هواپيمائي 500 عدد آجر داريم، 1 عدد آنها را از هواپيما به بيرون پرتاب ميکنيم. الان چند عدد آجر داريم ؟ متقاضي : 499 عدد ! مصاحبه کننده : سه مرحله قرار دادن يک فيل داخل يخچال را شرح دهيد. متقاضي : مرحله اول: در يخچالو باز ميکنيم - مرحله دوم: فيلو ميذاريم تو يخچال - مرحله سوم: در يخچالو ميبنديم !! مصاحبه کننده : حالا چهار مرحله قرار دادن يک گوزن در يخچال را توضيح دهيد ! متقاضي : مرحله اول: در يخچالو باز ميکنيم - مرحله دوم: فيلو از تو يخچال در مياريم - مرحله سوم: گوزنو ميذاريم تو يخچال - مرحله چهارم: در يخچالو ميبنديم !! مصاحبه کننده : شير واسه تولدش مهموني گرفته، همه حيوونا هستن جز يکي. اون کيه ؟ متقاضي : گوزنه که تو يخچاله !! مصاحبه کننده : چگونه يک پيرزن از يک برکه پر از سوسمار رد ميشود ؟ متقاضي : خيلي راحت، چون سوسمارا همشون رفتن تولد شير !! مصاحبه کننده : سوال آخر. اون پيرزن کشته شد، چرا ؟ متقاضي : امممممممم، نميدونم، غرق شد ؟ مصاحبه کننده : نه، اون يه دونه آجري که از هواپيما انداختي پائين خورد تو سرش مرد !!! شما مردود شدين، نفر بعدي لطفا !! 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆