🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍒داستان واقعی آموزنده🍒
تحت عنوان👈
#همسایه_خاله
قسمت پنجم وپایانی
......... من گفتم اسمش محسنه؟اونم گفت
آره. داشتم شاخ درمیاوردم گفتم خانم اون سامانه نه محسن خنده ای کرد وگفت من بچه های خودمو نمی شناسم اون لحظه انگار از ده طبقه پرتم کردن یک لحظه به کله ام زد عکسی که سامان بهم داده بود از کیفم درآوردم وگفتم خانم این پسره سامان ومیگم زنه تا عکس ودید خشک شد گفت این محسنه نه سامان گفتم مادرش کیه گفت منم دیگه داشتم سکته میکردم معلوم شدکه بهم دروغ گفته مثل مجسمه به زنه خیره شده بودم دوبار سه بار صدام زد منم جواب دادم گفتم ببخشید سرم وانداختم ورفتم هرچی صدام زد جواب ندادم تا به خونه رسیدم معلوم شدکسی که ۴سال من صداش میکردم سامان اسمش محسن بوده به خونه رسیدم گیج بودم رفتم اتاقم دروبستم ویک ساعت گریه کردم انگارتمام اعضای خانوادم واز دست داده بودم زمان گذشت دوسه روزی سپری شد که هرثانیه برام ازمرگ هم بدتر بود تا اینکه روزی تلفن خونمون زنگ خورد گوشی وبرداشتم سامان بود با خنده سلامی بهم کرد وگفت چرا رفتی در خونمون با چه اجازه ای منم گفتم توچرا دروغ گفتی اونم با کنایه گفت من دروغ نگفتم باهم بودیم قول دادم بیام خواستگاریت که اومدم مادرم تورا نپسندید گفتم اون زنه که اومد مادرت نبود من مادرت ودیدم اونم انگارنه انگار گفت خودم میدونم اون زن باپول نقش مادرم وبرام بازی کردمن نه قصد ازدواج باتورا داشتم نه هیچی چون من قسم خورده دختر خاله تم نگو اون چهارسال مسخره دست سامان تقلبی ودختر خاله م شده بودم بعد باخنده گفت درهرصورت من شَرت بسته بودم بالیلا که باتو باشم اونم الان برنده شدم دیگه مزاحمم نشو منم گیج بودم باورم نمی شد چهارسال ازبهترین روزهای زندگیم وصرف یک عشق مسخره شرت بندی طلف کردم دراون روزها ضربه ای سنگین بهم وارد شد دیگه همه چیز برام دروغ بود همش سیاه وحیله وکلک بود من روزگارم وباختم برای یک نگاه یک هوس زودگذر خودم وآبرومو داده بودم دست یک پست عوضی که بهش فرمان میداد حسرت خیلی چیزها رودلم هست اون قرارهای کثیف که من باهاش صادق بودم اما اون با اون حرفهاش من خام خودش کرده بود
الانم واسه این سرگذشت خودم ونوشتم تا درس عبرتی برای دختران ساده دل یا پسران جوان امروزی بشه این وبدونند یک دوستت دارم ساده گفتن یا تو عشقمی وزندگیمی برای انسان آینده نیست همش پوچ وبیهوده است ما باخیالات همدیگه بازی میکنیم بعداهم شنیدم از لیلا هم جداشده اونم مسخره دستش بود .ما فقط بخاطر هوس دروغ میگیم میدونم الان بهم مسخره میکنید این داستان ومی خونید ولی باور کنید هیچکس در این دنیا یک رونیست همه نقاب زده اند برای منفعت خودش برای تخلیه احساسات زودگذرش من که شکست خوردم ولی
🍒 شما جوانان مواظب باشید شاید روزی شکل شکست شما فرق کند اما درهر صورت شکست همون داغون شدنه فرقی ندارد
الانم باوجود گذشت چند سال هنوز جای اون دروغها درزندگیم دیده میشه من که شکست خوردم ولی شما راقسم میدم مواظب خودتون باشید .... ...🍒
پایان
======================
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشادرایتا
======================