💙🍃
🍃🍁
👌🏻توچه کردی وخدا باتو چه کرد
✨⇇در تفسير منهج الصادقين داستان لطيفى از ذوالنون مصرى نقل كرده است مى گويد: روزى به دلم افتاد كنار رود نيل بروم. از خانه بيرون آمدم ناگاه ديدم عقربى به سرعت حركت مى كند. با خود گفتم: با اين سرعت حتما ماموريتى دارد، آن را دنبال كردم. به كنار رود نيل رسيد. تا كنار آب آمد قورباغه اى خودش را به ساحل رسانيد،
⇇✨ پشتش را به ديواره آب زد، عقرب سوار قورباغه شد و به آن طرف نيل رفت. من گفتم: حتما سرى است.
خودم را با قايق به آن طرف رودخانه رساندم.
ديدم قورباغه خودش را به ديواره رودخانه چسبانيد و عقرب پياده شد و باز به سرعت حركت كرد تا رسيد به نزديك درختى كه زير آن جوانى مست افتاده و مار بزرگى هم روى سينه اش نشسته و سرش را نزديك دهان جوان مست مى آورد كه عقرب خودش را به گردن مار رسانيد و نيش خود را به او زد.سمى داشت كه مار سمى را از كار انداخت، آن وقت برگشت. با پايم به جوان مست زدم،
گفتم: واى بر تو، برخيز ببين تو چه كردى و خدا با تو چه مى كند؟
جريان عقرب را گفتم و لاشه مار را نشانش دادم،
جوان منقلب شد و روى پاى ذوالنون افتاد و توبه كرد
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆