سه برادر و انگشتر بود كه صاحب یك بود و همه میگفتند این انگشتر نزد هر كس باشد به كمال انسانیت میرسد خداوند به مرد كشاورز سه پسر داد و وقتی پسران بزرگ شدند پدر آنها از روی آن انگشتر دو تای دیگر دقیقا شبیه اولی درست كرد و به هر كدام از پسرانش یكی از انگشترها را داد از این به بعد هر كدام از پسرها میگفتند كه انگشتر پیش اوست و همیشه با هم دعوا داشتند بر سر اینكه انگشتر اصلی كه باعث كمال انسانیت میشود پیش كدامیك از آنهاست تا بالاخره تصمیم گرفتن برای مشخص شدن انگشتر اصلی پیش قاضی بروند وقتی شرح ماجرا را برای قاضی گفتند قاضی گفت احتمالا انگشتر اصلی است چون قرار بر این بوده كه ان انگشتر پیش هر كس باشد دارای كمالات انسانی باشد اما شما سه نفر كه هیچ فرقی با هم ندارید و مدام مشغول به یكدیگر هستید... 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان