#پسر_دزد
زنی پسر کوچکی داشت که زیاد دزدی میکرد.
به سفارش نزدیکان او را نزد شیخی بردند.
شیخ برایش دعایی نوشت و فرمود:
آن را به کتفش ببندید او دیگر هرگز دزدی نمیکند.
هنگامی که به خانه باز میگشتند پسر در راه عقب مانده بود!؟
مادرش از او خواست سریعتر راه برود و به او برسد ، ناگاه پسر گفت:
مادر دمپایی شیخ بزرگ است و نمیتوانم با آن به درستی راه بروم...!
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان