خلاصه ۲۸ از کتاب سوال: 🔹اینکه شما اصرار دارید عمومیت اعجاز قرآن را ثابت کنید، چه فائده اى بر این عمومیت مترتب میشود و تحدى عموم مردم چه فائده اى دارد؟ باید خواص بفهمند که قرآن معجزه است ، زیرا عوام در مقابل هر دعوتى سریع الانفعال و زودباورند و هر معامله اى که با ایشان بکنند، مى پذیرند، مگر همین مردم نبودند که در برابر دعوت امثال حسینعلى بهاء، و قادیانى و مسیلمه کذاب ، خاضع شده و آنها را پذیرفتند؟! با اینکه آنچه آنها آورده بودند به هذیان بیشتر شباهت داشت ، تا سخن آدمى ؟ پاسخ: 🔸اولا تنها راه آوردن معجزه براى عموم بشر و براى ابد این است که آن معجزه از سنخ علم و معرفت باشد، چون غیر از علم و معرفت هر چیز دیگری که تصور شود، که سر و کارش با سایر قواى دراکه انسان باشد، ممکن نیست عمومیت داشته ، دیدنیش را همه و براى همیشه ببینند، شنیدنیش را همه بشر و براى همیشه بشنوند، 🔹عصاى موسایش براى همه جهانیان و براى ابد معجزه باشد و نغمه داودیش نیز عمومى و ابدى باشد، چون عصاى موسى و نغمه داود و هر معجزه دیگری که غیر از علم و معرفت باشد، قهرا موجودى طبیعى و حادثى حسى خواهد بود، که خواه ناخواه محکوم قوانین ماده و محدود به یک زمان و یک مکان معینى میباشد و ممکن نیست غیر این باشد، 🔸 و به فرض محال یا نزدیک به محال ، اگر آن را براى تمامى افراد روى زمین دیدنى بدانیم ، بارى باید همه سکنه روى زمین براى دیدن آن در یک محل جمع شوند، و به فرضى هم که بگوئیم براى همه و در همه جا دیدنى باشد، بارى براى اهل یک عصر دیدنى خواهد، بود نه براى ابد. به خلاف علم و معرفت ، که میتواند براى همه و براى ابد معجزه باشد، این اولا، 🔹و ثانیا وقتى از مقوله علم و معرفت شد، جواب اشکال شما روشن میشود، چون به حکم ضرورت فهم مردم مختلف است و قوى و ضعیف دارد، همچنان که کمالات نیز مختلف است و راه فطرى و غریزى انسان براى درک کمالات که روزمره در زندگیش آن را طى مى کند، این است که هر چه را خودش درک کرد و فهمید، که فهمیده و هر جا کمیت فهمش از درک چیزى عاجز ماند، به کسانى مراجعه مى کند، که قدرت درک آن را دارند و آن را درک کرده اند و آنگاه حقیقت مطلب را از ایشان مى پرسند، 🔸در مسئله اعجاز قرآن نیز، فطرت غریزى بشر حکم به این مى کند، که صاحبان فهم قوى و صاحب نظران از بشر، در پى کشف آن برآیند و معجزه بودن آن را درک کنند و صاحبان فهم ضعیف به ایشان مراجعه نموده ، حقیقت حال را سئوال کنند، پس تحدى و تعجیز قرآن عمومى است و معجزه بودنش براى فرد فرد بشر و براى تمامى اعصار میباشد. تحدى قرآن به علم 🔹قرآن کریم به علم و معرفت تحدى کرده ، یعنى فرموده : اگر در آسمانى بودن آن شک دارید، همه دست به دست هم دهید و کتابى درست کنید که از نظر علم و معرفت مانند قرآن باشد، 🔸فرموده : ((و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شى ء))، (ما کتاب را که بیان همه چیزها است بر تو نازل کردیم ) و فرموده : ((لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین ))، (هیچ تر و خشکى نیست مگر آنکه در کتابى بیانگر، ضبط است ) و از این قبیل آیاتى دیگر. 🔹آرى هر کس در متن تعلیمات عالیه اسلام سیر کند و آنچه از کلیات که قرآن کریم بیان کرده و آنچه از جزئیات که همین قرآن در آیه :، ((و ما آتیکم الرسول فخذوه ، و ما نهیکم عنه فانتهوا))، (رسول شما را به هر چه امر کرد انجام دهید، و از هر چه نهى کرد اجتناب کنید) و آیه : ((لتحکم بین الناس بما اریک اللّه )) (تا در میان مردم به آنچه خدا نشانت داده حکم کنى ) 🔸و آیاتى دیگر به پیامبر اسلام حوالت داده و آن جناب بیان کرده ، مورد دقت قرار دهد، خواهد دید که اسلام از معارف الهى فلسفى و اخلاق فاضله و قوانین دینى و فرعى ، از عبادتها و معاملات و سیاسات اجتماعى و هر چیز دیگرى که انسانها در مرحله عمل بدان نیازمندند، نه تنها متعرض کلیات و مهمات مسائل است ، بلکه جزئى ترین مسائل را نیز متعرض است ، 🔹و عجیب این است که تمام معارفش بر اساس فطرت و اصل توحید بنا شده ، بطوریکه تفاصیل و جزئیات احکامش ، بعد از تحلیل ، به توحید بر مى گردد و اصل توحیدش بعد از تجزیه به همان تفاصیل بازگشت مى کند. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii