خلاصه ۵۶
از کتاب
#تفسیر_المیزان
جلد ۱ صفحه ۱۸۲
🔹چون خداى سبحان در این آیه خبر میدهد به اینکه آنچه از موجودات که کلمه (شى ء چیز) بر آن اطلاق بشود، و در وهم و تصور در آید، نزد خدا از آن چیز خزینه هائى انباشته است ، که نزد او باقى هستند، و تمام شدنى برایشان نیست ، و به هیچ مقیاسى هم قابل سنجش ، و به هیچ حدى قابل تحدید نیستند، و سنجش و تحدید را در مقام و مرتبه انزال و خلقت مى پذیرند، و کثرتى هم که در این خزینه ها هست ، از جنس کثرت عددى نیست ، چون کثرت عددى ملازم با تقدیر و تحدید است ، بلکه کثرت آنها از جهت مرتبه و درجه است ، و به زودى انشاءاللّه در سوره حجر در تفسیر آیه نامبرده کلامى دیگر خواهد آمد.
🔸پس حاصل کلام این شد: که این موجودات زنده و عاقلى که خدا بر ملائکه عرضه کرد، موجوداتى عالى و محفوظ نزد خدا بودند، که در پس حجاب هاى غیب محجوب بودند، و خداوند با خیر و برکت آنها هر اسمى را که نازل کرد، در عالم نازل کرد، و هر چه که در آسمانها و زمین هست از نور و بهاى آنها مشتق شده است ، و آن موجودات با اینکه بسیار و متعددند، در عین حال تعدد عددى ندارند، و اینطور نیستند که اشخاص آنها با هم متفاوت باشند، بلکه کثرت و تعدد آنها از باب مرتبه و درجه است ، و نزول اسم از ناحیه آنها نیز به این نحو نزول است .
ابلیس قبل از بوجود آمدن صحنه خلقت آدم کافر بوده
🔹و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون
آن چه ملائکه اظهار بدارند، و آنچه پنهان کنند، دو قسم از غیب نسبى است ، یعنى بعضى از غیب هاى آسمانها و زمین است ، و به همین جهت در مقابل آن جمله : (اعلم غیب السماوات و الارض )
قرار گرفت ، تا شامل هر دو قسم غیب یعنى غیب داخل در عالم ارضى و سماوى ، و غیب خارج از آن بشود.
🔸تقید جمله : (کنتم تکتمون ) به قید (کنتم )، به این معنا اشعار دارد: که در این میان در خصوص آدم و خلافت او، اسرارى مکتوم و پنهان بوده ، و ممکن است این معنا را از آیه بعدى هم ، که مى فرماید: (فسجدوا الا ابلیس ، ابى و استکبر و کان من الکافرین )، استفاده کرد.
🔹چون از این جمله بر مى آید که ابلیس قبل از بوجود آمدن صحنه خلقت آدم ، و سجده ملائکه ، کافر بوده (چون فرموده (کان من الکافرین )، از کافرین بود) و سجده نکردنش ، و مخالفت ظاهریش ، ناشى از مخالفتى بوده که در باطن ، مکتوم داشته .
🔸و از همین جا روشن میشود که سجده ملائکه ، و امتناع ابلیس از آن ، یک واقعه اى بوده که در فاصله فرمایش خدا: (انى اعلم ما لا تعلمون )،
و بین فرمایش دیگرش :
(اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون ) الخ ، واقع شده و نیز از آن استفاده میشود که به خاطر چه سرى جمله : (انى اعلم مالا تعلمون ) الخ ، را بار دوم مبدل کرد به جمله : (انى اعلم غیب السماوات و الارض ).
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨
@tafsireayeha