پرسیدم اهل دنیا کیانند و اهل آخرت چه مردمی هستند؟ خداوند خطاب فرمود: این است نشانه های اهل دنیا: پرخوری، خنده زیاد، خواب بی اندازه، کثرت خشم، قلّت رضا و خشنودی نسبت به حق و خلق و عدم عذرخواهی در برابر رفتار سویی که نسبت به دیگران داشته، قبول نکردن عذر خواه، کسالت در طاعت، بی باکی در معصیت، آرزوی دراز، نزدیکی مرگ، عدم محاسبه نفس، کم سود، پر حرف، کم ترس، خوشحالی زیاد به وقت خوردن، عدم شکر به هنگام راحتی، بی صبری به وقت بلا و آزمایش، بسیاری مردم به پیش نظرشان کم است و به آنچه که انجام نداده اند از خویش ستایش می کنند، نسبت به آنچه ندارند ادعا می کنند، احسان خود را بازگو کرده و از گفتن بدی های مردم پروا ندارند، نیکی مردم را از نظر دور داشته و پنهان می کنند! عرضه داشتم: غیر از این عیوب، برای اهل دنیا عیب دیگری هم هست؟ خطاب رسید: عیب اهل دنیا زیاد است، جهل و حماقتشان بسیار و نسبت به استادان خود متکبر و پیش خود عاقل، ولی نزد عارفان احمقند. اما اهل آخرت: دارای چهره هایی شرمگین، کثیر الحیا، کم حمق و وجودشان پرمنفعت و مکرشان کم است. مردم از آنان در راحت، ولی آنان برای راحت مردم در رنج، دارای کلامی موزون و سنگین و حسابگر نفس، در مسیر برنامه های مثبت، اهل رنج و زحمت. چشمشان خواب، ولی دلشان بیدار است، دیدگانی پر اشک و قلبی ذاکر دارند. به وقتی که نام مردم را در دیوان غفلت می نویسند، آنان را در دفتر ذاکران ثبت نام می کنند. در ابتدای نعمت سپاس گزارند و در انتهای آن شاکرند، دعایشان مرفوع و سخنشان مسموع است، ملائکه به آنان شادند، خواسته هاشان در سراپرده ملکوت در گردش و خداوند عاشق شنیدن گفتار آنان است، چنانچه پدر عاشق شنیدن کلام فرزند. چشم به هم زدنی از یاد حق باز نمی مانند و به زیادی غذا میل ندارند، از پرحرفی گریزانند و لباس آنان اندک است، مردم نزد آنان مرده و حضرت حق پیش آنان زنده و پایدار و کریم است. فراریان را با آقایی و کرامت می خوانند و برگشتگان را با مهربانی می خواهند. دنیا و آخرت نزدشان یکی است، مردم یک بار می میرند، ولی آنان به خاطر ریاضت و مجاهده نفس و مخالفت با هوا، روزی هفتاد بار با مرگ روبرو می شوند، از حرکت باد پریشان خاطر شده، به خدا پناه می برند که نکند بلایی آسمانی باشد. چون در برابر من قیام می کنند، گویی بنایی بسیار محکم سر پا ایستاده، در دل ایشان مشغولیتی به خلق نمی بینی، به عزت و جلالم آنان را به حیات طیبه زنده می کنم، به وقت مفارقت روح از بدنشان، ملک الموت را به آنان کاری نیست که جز من کسی از آنان قبض روح نمی کند، تمام درهای آسمان را به روی آنان باز کرده و کلیه حجاب ها را از پیش نظرشان بردارم، بهشت را امر می کنم جهت آنان آرایش شود و حورالعین را دستور می دهم خود را در اختیار آنان بگذارد. ملائکه را می گویم به آنان درود فرستند و درختان برای آنان میوه دهند و اثمار جنّت بر آنان بریزد، به نسیم زیر عرش دستور می دهم کوه ها از کافور و مشک با خود حمل کرده و با درخشش چشمگیر بر او وارد کنند، بین من و روحش پوششی نیست، به وقت قبض روحش می گویم: به آمدنت نزد من خوش آمدی و صفا آوردی، با کرامت و بشارت و رحمت و رضوان به سویم حرکت کن، در جنات نعیم مقیم باش و در آنجا به طور ابد قرار بگیر که نزد من دارای اجر عظیمی، اگر بینی ملائکه با او چه می کنند؟ یکی روحش را پس از مرگ می گیرد، دیگری بخشش هایم را به او می پردازد!! اینان از وقتی خدا را شناختند آن طور که باید از غذاهای خوشمزه لذت نبردند و از وقتی به سیئات گذشته خود توجه کردند مصائب در آنان اثری نکرد، بر گناهانشان گریه می کنند، بر نفسشان سخت می گیرند، راحت اهل بهشت در مرگ و آخرت استراحتگاه بندگان من است، مونسشان اشک چشم و جلوسشان با ملائکه دست راست و چپ است، مناجاتشان با خدا است، قلوبشان جریحه دار و مرتب می پرسند چه وقت با رفتن از دار فنا به خانه بقا راحت می شویم.[1] ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr