شاه اسماعيل چون در كتابهاى تاريخ خوانده بود كه در واقعه كربلا سر حر مورد اصابت شمشير قرار گرفت و خون از آن جارى بود و حضرت سيدالشهداء عليه السلام دستمال خود را بر سر او بسته است . موقعى كه شهدا را دفن كردند، حر را هم با همان دستمال كه به سرش بسته شده بود دفن كردند.(حر از جمله شهدای کربلا بود که سرش را از تن جدا نکردند)
شاه تصميم گرفت دستمال را به عنوان تبرك از سر او باز كند و آن افتخارى براى او باشد.
وقتى به دستور شاه دستمال را باز كردند، خون از زخم سر حر جارى شد. هر چه دستمال آوردند و به سرش بستند خون قطع نشد و همچنان جارى بود.
دستمالى را كه حضرت امام حسين عليه السلام بسته بود باز به سرش بستند خون بايستاد. دوباره آن را باز كردند خون جارى شد.
هر چه كردند كه بتوانند از آمدن خون جلوگيرى كنند امكان پذير نشد.
از بعضى علماى مصر، علت را سئوال كردند. فرمود:
چون دستمال را حضرت سيدالشهداء بر سر حر بسته ، افتخارى براى او مى باشد و اين قضيه موهبت الهى است كه نصيب حر شده است . و سبب سعادتمندى اوست كه چنين كرامتى براى او باقى مانده و بايد تا قيامت هم باقى باشد.
وقتى شاه اسماعيل چنين ديد دستور داد كه همان دستمال را بستند و قبر او را پوشاندند و قبه اى بر مزار او بنا كردند و خادمى را براى او گماشتند تا آن صحن و قبه را خدمت كند.
انوار نعمانیه
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr