هزاران لاله در فریاد میسوخت
شقایق در غم بیداد میسوخت
تن نم دار شالیزارها نیز
در آوای حزین باد میسوخت
زمین لرزید و گل خندید و پژمرد
هزاران آرزو در لحظه ای مرد
زمین در ازدحامی نابربر
هزاران سینه در ماتم فروبرد
چه کس این فتنه ها را کرد برپا
چه پیش آمد که پژمردند گلها
چرا گلخانه ها ویرانه گشتند
چه آمد بر سرت گیلان زیبا