ائتلاف یا اختلاف: نقطه صفر مرزی! - ۲ ۵- آذر 94 (سه ماه مانده تا انتخابات مجلس) دبیرکل یک حزب‌اشرافی در مصاحبه با روزنامه شرق، از سربازگیری سخن گفت و با نام بردن از برخی اصولگرایان تصریح کرد «دولت از طرف مقابل یارگیری می‌‌کند. در برجام، برخی از دوستانی که در انتخابات، مقابل روحانی یا رقیب او بودند، الان به نوعی حامی هستند. در مجموع بازی طرفداران دولت به واسطه همین سربازگیری‌ از جبهه مقابل بوده و در مجلس نیز همین اتفاق می‌افتد». همچنین 21 شهریور 95، نشریه «صدا» به قلم «عباس-ع» نوشت «مهم‌‌ترین هدف اصلاح‌ طلبان، تعمیق شکاف در حاکمیت است. مهم‌‌ترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران فرآیند ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت اصولگرایان تندرو با سایر اصولگرایان است. نهایی کردن شکاف میان جناح حاکم، به لحاظ تاریخی مهم است. اصلاح‌‌طلبان باید نقش گُوهِ را بازی و این شکاف را به جدایی کامل برسانند». نکته تلخ اینکه سخنگوی حزب ‌اشرافی، اخیرا درباره همان افراد یارگیری‌شده گفت «روی اسب بازنده در انتخابات آینده شرط‌بندی نمی‌کنیم»! ۶- نقابداران بی‌اعتقاد به انقلاب، غیر از یارگیری مذکور، دامن زدن به منازعات میان طیف‌های انقلابی را ولو با واسطه پی می‌گیرند. نمی‌خواهیم ادعا کنیم هر اختلاف نظری محصول نفوذ است. تفاوت نگرش و تحلیل در بسیاری از موارد، اقتضای آزاداندیشی است و چه‌بسا در صورت تدبیر، از متن آن، امکانات تازه بجوشد. اما اختلافاتی که به حرمت‌شکنی، فرسایش یکدیگر و غفلت از اولویت‌ها منتهی شود یا مانند زخمی مزمن تداوم یابد، نه مبارک است و نه طبیعی. و چون از مدار انصاف و مصلحت خارج شده، مستقیم یا غیرمستقیم مورد طمع اغیار است. یا روزنه تحریک هیجان‌های منفی را باز می‌کند. ۷- رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان فرمودند «اتحاد نیروهای انقلاب بسیار مهم است و اختلاف سلایق افراد با یکدیگر، نباید به مخالفت و معارضه منجر شود». باز کردن باب دلخوری و تخطئه هم در فضای عمومی -به هر بهانه‌ای- جفاکاری است. اختلاف نظر، عادی است اما وقتی در قالب معارضه و هم‌فرسایی ادامه‌دار، وارد حوزه عمومی می‌شود، نه طبیعی است و نه پذیرفتنی. اصل در تلاقی نیروهای مومن، بر حسن ظن و اعتماد و هم‌پوشانی است، و نقد و آسیب‌شناسی در کنار آن قرار می‌گیرد. وگرنه، با کاریکاتوری از رفتار انقلابی مواجه خواهیم شد که اصل را بر نفی و تخطئه و فاصله‌گذاری نهاده است. جبهه نیروهای انقلاب قطعا بدون نقد، دعوت به خیر و امر به معروف، دچار نقصان می‌شود. اما همین هم، آدابی دارد. ۸- با بی‌تقوایی و بی‌انصافی نمی‌توان حق‌طلبی کرد؛ داشتن نقد به دیگری، مجوز عبور از مرز انصاف و عدالت و اخلاق درباره دشمن هم نیست؛ چه رسد به نیروهای خودی که تصور می‌کنیم خطایی دارند. «وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی «أَلّا تَعدِلُوا، اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى» وَاتَّقُوا اللَهَ إِنَّ اللهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ». متاسفانه در برخی شبه نقدها، غفلت از این مهم دیده می‌شود که موجب نقض غرض و آسیب‌های بزرگ است. امیر مومنان علیه‌السلام درباره ضرورت انصاف فرمود «الإنصافُ يَرفَعُ الخِلافَ و يُوجِبُ الايتِلافَ. انصاف، اختلاف را از بين مى‌برد و موجب الفت و همبستگى مى‌شود». «الإنصافُ يَستَديمُ المَحَبَّهًْ. انصاف، به دوستی دوام می‌بخشد» و «الإنصافُ يُؤلِّفُ القُلوبَ. انصاف، دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند». اگر همین یک تکلیف، در انتقادها میان طرفین رعایت می‌شد، بسیاری از اختلافات برطرف می‌شد و به دلخوری و تعارض نمی‌انجامید. 🔻ادامه دارد🔻