#باران_روز_تاسوعا
حسین قدیانی: جایتان خالی است در شهر «شور و شعور حسینی» که روز تاسوعایی، شاهد قطرات زلال اشک آسمان باشید برای سقای آب و ادب! عجب بارانی زد بعد از ظهر! عجب روضهای خواند خداوند! عجب صحنهای شد! من حالا بنا دارم سفرنامهی این سفر محرمی را بنویسم و بهخصوص از دستهی حقیقتا اعظم دیروز حسینیهی اعظم زنجان، مشاهداتم را بنویسم! اگر شد، همین امشب که شب عاشورا باشد و اگر نه، وقت دیگری! اصلا عظمتی بود! غوغایی بود! قیامتی بود! خب! من کمکی ترکی میدانم اما حتی نوحههایی که معنایش را نیز نمیفهمیدم، باز آنقدر سوز داشتند که قادر باشند دل مرا و امثال مرا تکان بدهند! خلاصه که تجربهی متفاوت و گرانقدری بود! همهی شهر در یک دسته و در یک جا و با یک نگاه و با یک دل! برنامه بچینید برای سالیان بعد عمرتان و اقلا یک بار روز هشتم محرم را زنجان باشید! معرکه است واقعا! خود را قطره میبینید و جمع و جمعیت را دریا! دریایی از مهر و محبت و عشق به علمدار وفادار سیدالشهدا! گفت: «اَیا بابالحوائج! آدین قوربان اباالفضل...»! نه! فهم این معارف سرشار از مهربانی، لزوما به آن نیست که تو ترکی بدانی! این نوحهها بیشتر با دلت کار دارد، تا گوشَت! جان من، اینجور نیست؟! همین را ببین دیگر! به خدا ترکی هم ندانی، دلت را میبرد! آنجا که میگوید: «ای شمع حرمخانَه! قوربانین اولوم عباس، جانلار سنَه پروانه، قوربانین اولوم عباس...»!
#زنجان
#حسینیه_اعظم_زنجان
#حسین_قدیانی
eitaa.com/siasion598
eitaa.com/siasion598