تحریریه
1-«روشنفکر» طبقه متوسط شهری بی سواد نیست، اما سواد به شدت میانمایه ای دارد. مطالعه چند کتاب یا مدتی
6-«روشنفکر» طبقه متوسط خودخواه، ریاکار، و فاقد آرمان جمعی است. در نتیجه همیشه غیر قابل اطمینان است و همواره از این موضع است شکست می خورد. به همین خاطر است هیچوقت نمی تواند در یک جریان سیاسی پیروز شود یا حتی فیلمی را «تحریم» کند! همه آدم های این دسته «می گویند» که تحریم می کنند، اما خودشان قبل از همه «می روند» و فیلم را تماشا می کنند! این ریاکاری، این روراست نبودن با خود، این تظاهر به چیزی که ندارند و لیاقتی برای داشتن آن از خودشان نشان نمی دهند سرچشمه تمام شکست ها و ناکامی ها سیاسی و اجتماعی «روشنفکران» طبقه متوسط شهری است. 7-«روشنفکر» طبقه متوسط در شکل ظاهری جسور و بی پروا، اما در باطن محافظه کار و منفعت طلب است. می خواهد صاحب هم چیز باشد بدون آنکه قیمت آن را پرداخت کند. در رویدادهای سیاسی - اجتماعی همیشه در حد «تماشاگر» باقی می ماند و هرگز خودش را به خطر و زحمت نمی اندازد. اما استعداد زیادی دارد که با تکرار مکرر نام آدم هایی که در راه آرمانی جان باخته اند، از خسرو گلسرخی و بیژن جزنی و «رضایی ها» گرفته تا ندا آقاسلطان و سهراب اعرابی خودش را بی پروا جلوه دهد. در حالی که هرگز جرأت آنها را ندارد و ابداً کاری نمی کند که آرامش و امنیت زندگی اش به خطر بیافتند. او بدون تقبل کمترین هزینه ای با مهارت زیادی از نام این افراد استفاده می کند تا دیگران را زیر منّت خودش قرار دهد! تظاهر می کند در قلب خطر قرار دارد، در حالی که هیچوقت از حاشیه امن خودش خارج نمی شود. شخصاً بارها به کامنت افراد مختلفی برخورده ام که از نوشتن نام کوچک، نام خانوادگی، ایمیل، و حتی نام مستعار پرهیز می کنند و با امضایی که از یک یا چند نقطه یا پاره خط تشکیل شده کامنت می گذارند که «مرگ بر فلانی، زنده باد بهمانی! همیشه سبز باشید، گرامی باد یاد خون های فلان و فلان» و انتظار دارد بدون تقبل کمترین هزینه ای، از ما به عنوان تریبون جنبش فلان و نهضت بهمان استفاده کند! و بعد که کامنت ها منتشر نمی شود در کامنت های بعدی فریاد برمی آورد «ترسوها! خائن ها! قاتل ها! سانسورچی ها! ...» خب این استراتژی مشمئزکننده اما فراگیری در «روشنفکران» طبقه متوسط است. تو روی صندلی تماشاگران می نشینی و هزینه رفتارت را باید دیگران پرداخت کنند و اگرنکنند خائن و ترسویند! 8-«روشنفکر» طبقه متوسط حافظه تاریخی ندارد. برایش مهم نیست کی پارسال چکاره بوده و امسال چکاره است؟ تاریخ برایش اهمیتی ندارد. مهم نیست فلانی پنج یا ده سال پیش در جناح مخالف چه ها کرده؟ مهم نیست دیدگاه هایش چه تفاوت های اساسی و بزرگی با او دارد، مهم نیست چه نیّتی دارد، مهم این است که امروز دشمن مشترکی با او دارد و می تواند به او منفعت برساند. از همین رو افرادی نظیر محسن مخملباف، جعفر پناهی و عبدالکریم سروش بدون در نظر گرفتن سوابق و نیّات و پیشینه تاریخی شان از سوی «روشنفکران» طبقه متوسط مورد تکریم و ستایش قرار می گیرند. 9-«روشنفکر» طبقه متوسط هرگز مسئولیت اعمال و کردارش را نمی پذیرد. هرگز اشتباهات اش را به عهده نمی گیرد. همیشه طوری رفتار می کند که گویی عاری از خطاست. در فرایند بررسی خطاها، همیشه او نقش آدمی را بازی می کند که بیگناه بوده و هیچ اطلاعی از ماوقع نداشته است. همیشه عده ای پیدا می شوند که «روشنفکر» طبقه متوسط گناه اعمال و کردارش را به عهده آنها بگذارد و از خودش سلب مسئولیت کند. او در مقاطع حساس زود خیانت می کند، اما همیشه یک مقام مافوق، یک هیئت مدیره، یک شورا، یک همکار، یک بازجو، یا یک زندانبان وجود دارد که «روشنفکر» طبقه متوسط گناه اشتباه یا خیانت اش را روی دوش آنها بیاندازد! 10-«روشنفکر» طبقه متوسط همیشه طلبکار و حق به جانب و ناسپاس است. همواره تصور می کند جامعه، حکومت، دولت، مردم و سایر نهادهای اجتماعی به او بدهکارند. فرقی نمی کند رییس دولت یا نهاد مربوطه جمشید آموزگار باشد، یا سید محمد خاتمی؛ مهرداد پهلبد باشد، یا مصطفی میرسلیم و عطاالله مهاجرانی. طرفی از معادله که غیرقابل تغییر است این است که شاه و گدا به او بدهکارند. در عین حال که او مسئول هیچ چیز نیست و نباید سپاسگزار کسی باشد. هر کسی کاری کرده «وظیفه»اش بوده. مطالبات او از جامعه، مردم، و نهادهای دولتی بی پایان است. تجربه تاریخی نشان داده «روشنفکر» طبقه متوسط شهری از نظر سیاسی با جناح چپ پیوند مستحکمی داشته است. فرقی نمی کند این جناح چپ «حزب توده» باشد، «سازمان چریک های فدایی خلق» باشد، یا «جبهه مشارکت» و حزب «اعتماد ملی». به هرحال از نظر «روشنفکر» طبقه متوسط شهری چپ چپ است! اینکه چه میزان از جناح چپ را «روشنفکران» طبقه متوسط تشکیل می دهند یا چند درصد «روشنفکران» طبقه متوسط شهری از جناح چپ هستند باز مسئله چندان مهمی نیست. مسئله مهم این است که «روشنفکر» طبقه متوسط شهری هیچوقت دست راستی نبوده است.