استاد عابدینی: به تعبیری میتوانیم بگوییم یک دوران ظهور
*«اسم الظاهر»* داریم که در دورانی بوده است که حضرات معصومین (علیهم السلام) حضور داشتند. یک دورانی، دوران سلطه
*«اسم الباطن»* است، دوران غیبت است که حجّت ظاهر نیست، باطن است، اما عقول مردم به مرتبه ای از رشد رسیده که ارتباط و رابطه برقرار میشود و حجّت تمام میشود. یک دورانی داریم که دوره *
«اسم جامع ظاهر و باطن»* است که دوران ظهور است که هم مرتبه اسم ظاهر به اوج سلطه و سیطره اش میرسد و هم مرتبه اسم الباطن به اوج سلطه و سیطره اش می رسد. این سه دوره را میتوانیم در مورد حقیقت ظهور به دوران های مختلف *
رشد بشریت* تسرّی دهیم.
🔻
*دوران غیبت دوران رشد بشریت است*. مثلا از رسول گرامی اسلام(ص) [1] و همچنین از امیرالمومنین(ع) [2] و امام باقر (ع) و امام صادق(ع)، روایت داریم که میفرمایند: «چقدر مشتاق دیدار آن کسانی هستیم که در دورانی زندگی میکنند که
*«آمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاضٍ»* [3]، به یک نوشته هایی ایمان میآورند. در آن دوره عقول بشریت به مرتبه ای از رشد رسیده است که باعث میشود خدای سبحان مطابق آن رشد با آن ها برخورد کند. قبل از آن عقول بشریت به آن رشد نرسیده بود، لذا حجّت باید بین مردم حضور فیزیکی هم داشت. در دوران غیبت مردم یقین و باور به امام و میثاق پیدا میکنند، بدون اینکه امام از جهت ظاهری و مکانی حضور داشته باشد. فعّال بودن و نقش امام را در هستی میبینند بدون اینکه با چشم فیزیکی دیده باشند. یعنی عقول به مرتبه ای از رشد میرسند که این رشد [باطنی در] ادراک ارتباط با امام را پیدا میکند.
🔻مثل دورانی که یک کودکی به دنیا میآید، رشد میکند، دوران تمییز، دوران بلوغ و دوران اَشُدّ را می گذراند (دوران اَشُدّ: «إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَربَعينَ سَنَةً» -احقاف١۵-). دوران اشدّ گاهی ۳۰ سالگی و گاهی ۴۰ سالگی است، در دوران تاریخ وجودی عالَم هم همین نسبت دارد تکرار میشود. یعنی دوران کودکی بشریت، دوران تمییز بشریت، و دوران بلوغ و دوران اَشُدّ بشریت. میتوانیم بگوییم که تمام دورانی که از انبیاء، از ابتدای آدم (ع) تا جریان خاتم (ص) محقّق شده است، تا مرتبه بلوغ بشریت آمده است. [سپس] از دوران خاتم(ص) تا دوران ظهور، دوران اشدّ بشریت است. دوران ظهور دوران اشدّ است. ولی مرتبه سابق دوران اشدّ، دوران غیبت میشود.
🔻پس دوران بلوغ بشریت، دوران بعثت پیغمبر(ص) میشود که این دوران برای اوحدی آن کمال نهایی محقق شد. اما دورانی که همه بشریت به اوج با تمام مراتب تشکیکی اش برسند، دوران ظهور است. در دوران ظهور بشریت بتمامه به اوج میرسند. پس دورانی که از بعثت تا ظهور طیّ میشود، مراتب بین بلوغ تا اشُدّیت است. دوران غیبت آخرین مرتبه نزدیک اشُدّیت است. لذا دوران غیبت، اوج مرتبه کمالی است که میخواهد بعدش آن ظهور جامع که بین «اسم باطن و ظاهر» است محقّق شود. دقت کنید که ببینیم کجای منظومه اهداف و اغراض خلقت قرار گرفتیم و نقشمان چه میتواند باشد.
🔻همان طور که انسان در نظام نفسش «جسمانیةُ الحدوث و روحانیةُ البقاء» است، در تمام کمالات نفسش همین طور است. هر کمالی از مرتبه جسم آغاز میشود تا به مرتبه کمالش که تجرّدی [روحانی] است، میرسد. لذا همه انسانها و بشریت از مرتبه جسم شروع میکنند و به مرتبه کمال میرسند. سیر بشریت هم همین طور است.
🔻در دوران پس از بلوغ تا به غیبت برسد، دوران ابتدایی بشر که أنس با بدن دارد هنوز هست. أنس با بدن از مراتب اول خلقت بشر آغاز میشود. سلطه بدن از دوران اوّلی برقرار است. [در دوره غیبت از سلطه اسم الظاهر و غلبه احکام ظاهری بدن، بسوی سلطه اسم الباطن و غلبه احکام باطنی روح، رشد بشریت محقق میشود]. تمام دوران حضرات(ع)، سیر به دوران غیبت و ظهور بوده است. حتّی طبق برخی روایات، اگر حتی حضرت به حاکمیت هم میرسیدند و مثلاً امام جواد(ع) و امام هادی(ع) و امام عسگری(ع) به حاکمیت میرسیدند، لزوم غیبت سر جایش باقی بود. این طور نیست که چون حاکمیت نبود، غیبت محقّق شد. بله، طول کشیدن غیبت از نقص بشریت در انجام تکلیفشان هست. طول کشیدن غیبت عقابی است. اما اصل غیبت، عقابی نیست.
🔻حقیقت غیبت وقت ظهور محقّق میشود. ظهور که محقّق شد، معلوم میشود که غیبت چه کاری با بشریت داشته است. مظهریت «اسم الباطن» که میخواهد محقّق بشود، کی آشکار میشود و با ما چه خواهد کرد؟ دورانی که اسم جامع محقّق شود، بعد معلوم بشود که انسان ها به چه مرتبه ای از رشد رسیدند که ظهور اسم جامع برایشان امکان پذیر میشود.
کانال 🇮🇷 تهذیب و اخلاق 🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3810328601Cd756f67536