شهید قدوسی ره:
«برنامه» برای سیر زندگی انسان اگرچه ضروری و مفید است، اما در مواردی مانند شمشیر دو لبه است که میتواند خود به عاملی مزاحم تبدیل شود. مهمترین ویژگی برنامه این است که برای انسان
«سهولت و لذتِ روانی» و «موفقیتِ واقعی و عینی» همراه آورد. بنابراین افراط و تفریط در برنامه را میتوان با این معیارها سنجید. برنامه انسان باید او را به هدفی که از وجودش بر میخیزد، رهنمون سازد و
«به هیچ صورت برنامه را نمیتوان هدف نهایی شمرد». حتی در موارد و مقاطعی از سیر انسانی ممکن است بیبرنامه بودن بهتر باشد - مخصوصاً برای افرادی که آشوبهای بنیادین در زندگی درونی آنها وجود دارد، احتمال چنین وضعیتی بیشتر است. آشوبهای بیرونی هم چه بسا در مواردی، بیبرنامه بودن را ایجاب میکند.
در هر حال «لذت برنامه داشتن» خود نباید عاملی برای افراط در توجه به برنامه شود. هیچ ابزاری مهمتر از هدف نیست و هدف، «سیر عملی انسان» است با هر وسیله صحیحی که حاصل شود.
«افکار و اهداف و معیارهای متضاد» که در فرد جمع میشود، یکی از مهمترین موانع و بازدارنده رشد مادی و معنوی انسان معاصر است. شاید در نسل جوان ما هیچ عاملی به این اندازه مانع موفقیت در زندگی ظاهری او نیست. روشن است که دلیل اصلی تضاد افکار و باورها، قرار گرفتن این نسل در انبوهی از
«امواج اجتماعی و اندیشهها و تبلیغات درست و غلطی» است که از منابع و مراجع گوناگون اجتماعی برخاسته است. تضارب و تلاقی اندیشهها و افکار درست و غلط به خودی خود میتواند بسیار مفید و پیشبرنده باشد اما مهمترین آفت، تبدیل آن به باورهای یک انسان است بدون اینکه «منتظمی برای ساماندهی» آن و «روشی برای حذف و اضافه» فراهم شده باشد؛ وضعیتی که نسل امروز با آن روبروست. راه حل این بینظمی و بیسامانیِ ویران کننده عبارت است از
«بازگشت به این اندیشهها و باورها» و
«بازسازی و بررسی دوباره آنها» به قصد
«اصلاح ساختاری و انتظام عملیاتی». در این صورت تمام این موانع تبدیل به «عاملی ارزشمند با آثاری شگفت» خواهد شد.
«هویت انسان» و تلاش برای درک آن، همچون «برنامهریزی» میتواند منافع و ضررهای خاص خود را داشته باشد. هویت انسانی باید شناخته شود به شرطی که این تلاش و تمایل خود تبدیل به عاملی برای توقف انسان و مشغولیتی برای دور شدن از خویشتن نشود.
برای بسیاری از افراد، دوگانه «آسمان و زمین» بسیار راهگشاست. یکی از دوگانهها به بخشی از زندگی اشاره دارد که عادی است و انسان باید در آن بخش کاملاً عادی و طبیعی و مطابق هنجارهای جامعه عمل کند. در این بخش هرنوع کمالطلبی میتواند آفتی برای سیر انسان باشد و هرگز نباید از مسیر متعارف و عاقلانه -با عقل متعارف جامعه- خارج شود.
دومی، بخشی است کاملاً متفاوت با اولی و انسان در آن کمالطلب، نامتناهی و آسمانی است. تمام انرژیهای بینهایت انسان صرف بخش دوم شده و تمام عقل و بستر سازی و تدبیر زمینی او در بخش اول به کار گرفته میشود. اولی بستر عاقلانه میسازد و دومی سکوی پرش است و بر ذوق و شهود و غیر متعارف و نامتناهی تکیه میکند.
تذکر ضرروی:
«خطر بازگشت» و
«اثر معکوس» همیشه و در هر حالتی در کمین ماست. اثر معکوس یک «عمل یا برنامه یا تلاش» زمانی است که انسان با تکیه بر کلیشهها یا بخاطر «علاقه به یک پیشرفت» و یا «بغض و تنفر از یک مشکل» به «رفتار کلیشهای» بپردازد و آثار آن را توجه نکند. اگر انسان «اندازهگیری مرتبِ» کار خود را فراموش کند، چه بسا تمام تلاش او اثر معکوس داشته باشد و باعث بازگشت او شود.
بالاترین معیار برای سیر عملی انسان رسیدن به یک «بستر روان و بدون مشکل» در زندگی است. منظور از بستر روان این نیست که زندگی بیرونی ما موافق میل و خواست ما باشد، زیرا چنین هدفی ممکن است هرگز فراهم نشود. منظور نگاه و نگرش درونی انسان است به «زندگی در جریان» و سهولتی که فرد از جهت روحی و روانی میتواند در خود ایجاد کند؛ حتی اگر بدترین شرایط بیرونی را داشته باشد. پس از این، معیار موفقیت انسان امکان «تعمیق و توجه راسخ» به اهداف بلند انسانی است.
کانال 🇮🇷 تهذیب و اخلاق 🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3810328601Cd756f67536