یکی از شاگردان مرحوم کوهستانی گوید: روزی به اتفاق ایشان برای زیارت اهل قبور به سمت قبرستان حرکت کردیم. در مسیر راه شخصی سوار بر اسب با سرعت از مقابل ما گذشت، ایشان از من پرسید این سوار چه کسی بود؟ عرض کردم : ظاهر اهل یکی از روستاهای منطقه است که شغلش مطربی، خوانندگی و نوازندگی در عروسی هاست. فرمودند عجب! پس به همین خاطر من او را به صورت میمونی بر روی اسب دیدم منبع: کتاب ۴۰۰ موضوع ۲۰۰۰داستان