شرح متنی مناجات شعبانیه
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُكَ، وَ اسْمَعْ نِدائى اِذانادَیْتُكَ. وَ اَقْبِلْ عَلَىَّ اِذا ناجَیْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ مُسْتَكینا لَكَ، مُتَضَرِّعا اِلَیْكَ، راجِیا لِما لَدَیْكَ ثَوابى.
پروردگارا! بر محمد و آلمحمد درود فرست، و دعایم را بشنو و وقتىصدایت كردم، صدایم را بشنو، و آنگاه كه با تو نجوا نمودم، به من رو كن.پس همانا كه من، از دیگران به سوى تو گریختم، و در پیشگاه تو قرار گرفتمدر حالى كه درمانده تو هستم و به سوى تو در حال تضرّع و زارى هستم، و بهآنچه نزد تو از ثواب مىباشد، امیدوار مىباشم.
نكاتى از این فراز:
1️⃣1. ذكر صلوات بر محمد و آلمحمد پیش از دعا؛
مىتوان سه پیام براى دعاكننده درك كرد:
🔹الف) تذكر به اینكه هیچگاه ولى نعمتانِ جهان هستى را از یاد نبریم.
🔸ب) آن نورهاى مقدس را بین خود و خداى خود و براى اجابت دعاهایمان واسطه و شفیع قرار دهیم.
🔹ج) ذكر نام محمد صلىاللهعلیهوآله و خاندان او در اولِ دعا به معناىِ ابراز احساسات دربرابر بزرگترین و زیباترین شاهكارهاى جهان هستى مىباشد .
🔸د) صلوات بر اهل بیت علیهمالسلام قبل از هر چیز، براى گوینده آن فایده دارد. از جمله طهارت و تزکیه.
🔹ه) در نهایت اینكه صلوات بر محمد و آل او، استجابتِ دعا را به همراه دارد.
ازاینرو، در تمامى این پیامهاى پنجگانهاى كه براى حكمت صلوات پیش ازدعا ذكر شد، یك حقیقت مشترك نهفته است و آن استمداد از، اهلبیت علیهمالسلام براى وصول به حاجتها و آرزوها است.
2️⃣2. درخواست از خداوند براى شنیدن و توجه به دعا؛
با آنكه خداوند، شنواست و شنونده همه نجواها و صداها مىباشد، چراامام علیهالسلام از خداوند، مسئلت نمود كه «دعاى مرا و نداىِ مرا بشنو!»
براى این سؤال، دست كم، دو توجیه و دو جواب مىتوان بیان كرد:
🔹الف) این عبارت بیانگر شدت میلِ بنده نسبت به این است كه معبودش،دعایش را بشنود و به او توجه كند.
🔸ب) اینكه خداوند، دو گونه مىشنود: یكى آنكه چون «سمیع» است و تمامى صداها را و صوتها و نجواها را مىشنود. دیگر آنكه خداوند مىشنود تا عنایت كند، تا مستجاب كند و به فریاد برسد، كه به اینگونه استماع، استماعِ خاصمىگویند و امام علیهالسلام در دعا مسئلت مىكند كه دعاى مرا بشنو! به همراه توجه والتفات تا اینكه در نتیجه، دعایم را مستجاب سازى.
3️⃣3. گریز از غیر خدا و پناه به خدا؛
فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْك؛ همانا به سوى تو فرار كردم»
فرار از چیزى، به معناى ترس و وحشت از آن چیز است. امام علیهالسلام با این عبارت، وحشت خود از غیر خداوند و در نتیجه آرام گرفتن در سایه مناجات با اورا، ابراز مىدارد.
🔹الف. فرار از گناه: براى انسان سالِك، یعنى انسانى كه «فرار از هر چه غیر از خدا» را آغاز نموده است، فرار از گناهان و اعمال كفرآمیز، مرحله آغازینِ سیر و سلوك او مىباشد. او هر چه كه در این راه سیر مىكند، به منازلى مىرسد كه گرچه در ابتداى راه، برایشدشوار و ترسناك نمىنمود، ولى اكنون كه به میانه راه رسیده است وقوف در اینمنازل براى او وحشتآور است و باید از آنها نیز فرار كند و آن منازلِ وحشتناك،توجه به اسباب و غفلت از مسبِّب است.
🔸ب. فرار از اسباب: نوع دیگر از فرار به سمت خداوند، فرار از «اسباب» و توجه خاص به «مُسبِّبُ الاسباب» است كه در نوع خود قابل توجه است. (هرچند خداوند درامور طبیعى توجه به اسباب را توصیه مىكند).
🔹ج. فرار از توجه به غیر خدا: نهایىترین مرحله فرار به سوى حضرت حق، گریز از آن است كه مبادا به غیر از خدا، كس دیگرى بر دل او حاكم و مسلط گردد كه از این مقام كه بعد از فرار نهایى براى وى حاصل مىگردد در اصطلاحِ عرفا به مقام فناى در خداوندو لقاءاللّه تعبیر مىشود و چون در این مقام، انسان سالك، جز خدا چیزى نمىبیند، از آن به مقام فناى در خداوند تعبیر مىشود، كه تنها در این صورت استكه لقا و دیدار با خداوند، با چشمِ قلب، نصیبِ سالك مىشود.
بارى آنكه از همه این وحشتها گریخت و به پروردگارش پناه آورد، در واقع از «مقرّبین» درگاه حق تعالى شده است. براى او در این مقام، حتى توجه به اسباب و غفلت از مسبب الاسباب نیز نوعى لغزش و گناه محسوب مىشود، در حالى كه این حالت براى سالكِ مبتدى و یا سالكى كه در میانه راه است، گناهى نیست.