مى‏شود معارف شيعه را در همه‏ى سطوح عرضه كرد؛ از سطوح ذهن متوسط و عامى بگيريد تا سطوح بالاترين فيلسوف‏ها. ما با اين معارف نبايد كنيم. به جهاد و فداكارى و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است؛ به صبر و استقامت اوست؛ به آب نخوردن اوست در عين تشنگى و بر لب آب، بدون اينكه شرعاً و عرفاً هيچ مانعى وجود داشته باشد. ارزش شهداى كربلا به اين است كه از حريم حق در سخت‏ترين شرايطى كه ممكن است انسان تصورش را بكند، دفاع كردند. انسان حاضر است در يك جنگ بزرگ و مغلوبه برود و احياناً در حرارت جنگ كُشته هم بشود- كه البته مقام خيلى والايى است، همه هم حاضر نيستند، شهدا و مجاهدان فى سبيل الله معدودند؛ در زمان ما هم بحمد اللّه شهداى برجسته‏اى داشته‏ايم- اما شهيد شدنِ اين‏طورى در آن ميدان جنگ، با شهيد شدن در صحنه‏ى كربلا، با آن غربت، با آن فشار، با آن تشنگى، با آن تهديد به اذيت و آزار كسان انسان، خيلى تفاوت دارد. انسان خيلى اوقات مى‏گويد من حاضرم در اين ميدان جانم را بدهم؛ اما چه‏كار كنم، بچه‏ام دارد از گرسنگى يا از بى‏دارويى مى‏ميرد؛ اين مى‏شود يك بهانه براى انسان. انسان گاهى ملاحظه‏ى ناموس خودش را بيشتر از جانش مى‏كند؛ ملاحظه‏ى بچه‏ى شيرخوارش را بيشتر از جانش مى‏كند. انسان در اين ميدان برود، بچه‏ى شيرخوارش هم باشد، زنش هم باشد، مادرش هم باشد، ناموس‏اش هم باشد، همه‏ى اين‏ها هم در معرض خطر قرار بگيرند و پايش نلرزد. ارزش ابا الفضل، ارزش حبيب بن مظاهر، ارزش جون در اين‏هاست، نه در قد رشيدش يا بازوى پيچيده‏اش. قد رشيد كه خيلى در دنيا هست؛ ورزشكارهاى زيبايى اندام كه خيلى هستند؛ اين‏ها كه در معيار معنوى ارزش نيست. گاهى روى اين تعبيرها تكيه هم مى‏شود! حالا يك‏وقت شاعرى در يك قصيده‏ى سى، چهل بيتى اشاره‏اى هم به مى‏كند؛ آن يك حرفى است؛ ما نبايد خيلى خشكى به خرج دهيم و سخت‏گيرى كنيم؛ اما اينكه ما همه‏اش بياييم روى ابروى كمانى و بينى قلمى و چشم خمار اين بزرگواران تكيه كنيم، اينكه مدح نشد؛ در مواردى ضرر هم دارد؛ در فضاهايى اين كار خوب نيست. (05/ 05/ 1384) بيانات در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) .