دستشو گرفتم گفتم ببین شهید شدی مدیونی شفاعتمو نکنی، نون و نمک ِهمو خوردیم . سرشو انداخت پایین با تمام شرمندگی گفت من هنوز بچم برای صحبت شهادت، دعا کن بزرگ بشم به قواره‌ی ایمانم شهید شدن بیاد .