یکی از رفقا که رفته بود جبهه موعظه کند، می گفت: وقتی رفتم موعظه کنم، پشیمان شدم. دیـدم آن ها باید مرا موعظه کنند. من از آنها باید روحیه بگیرم. همه ساعت سه بعد از نیمه شب، بلند شدند، نماز شب والتجا ويا حسین یاحسین و ... داشتند. حالا چطور شما نشسته اید و پسته می شکنید و پرتقال می خورید؟ 'اگر ز هستی خود بگذری یقین می دان که عرش و فرش و فلک زیر پا توانی کرد ولیکن این عمل رهروان چالاک است تو نازنین جهانی! کجا توانی کرد؟' |