👈 چند سال قبل از انقلاب اسلامی مرحوم پدرم حاج سید عبدالرضا مشرّف و رفیق شفیقش مرحوم ملا رمضان بروایه طبق عادت همیشگی مشغول محاسبات در علوم غریبه بودند ، عموی بنده سید محمد که اونیز فوت شده تعریف میکرد : ملا و حاجی نشسته بودند و رمل می زدند گاهی هم با تعجب به نگاه می کردند عمویم میگفت کمی در تعجب حرکات آنها شدم گفت که رو به من کرد و گفت سیدی می آید وشاه را بیرون می کند ، گفت من خنده تمسخر آمیزی کردم در آن زمان بحدی خفقان و ترس و اضطراب شدید بود کسی جرات نداشت علیه شاه حرفی بزند، گفتم با شمشیر شاه را بیرون میکند یا با تفنگ ؟ انها به من خندیدند و گفتند اتفاقا با عصا می آید، چند سال بعد که انقلاب اسلامی پیروز شد و امام چند باری با عصا دیده شدتد یاد حرفهای ایشان افتادم خدایشان رحمت کند