‍ ‌ ‌ 🌸سحر یازدهم... ✍ کویری بودم تشنه؛ که بارش باران نگاه تو، سیرابم کرد. ❄️ جنس نگاه تو، از جنس سحرهای رمضان است؛ یوسف من، اولین نگاه تو را، در رمضانی بی نظیر، پیدا کرده ام! ❄️نميدانم میان "تــو" و "لیلــه القدر"، چه سری است که هر آنچه را، تو نگاه میکنی، لیله القدر، بر قيمتش می افزاید. 👈راز میان شما هر چه هست، باشد! من دلخوشم به تو، که همین حوالی نفس می کشی و سیاهی قلب هايمان، نگاهت را از ما، ساقط نمی کند. ❣فقــــط.... یک درد می ماند، که سالهاست، در کنار اطمینان قلبهایمان، خودنمایی می کند. "نداشتنت"... درد بی درمانی است! و اين درد را تنها کسی لمس می کند، که یکبار حرارت آغوش تو، مَستش کرده باشد. ❄️یقیـــن دارم؛ بی تو ماندن، محال است... بی تو رسیدن، محال است... بی تو نفس کشیدن، محال است... اما من همچنان بدون تو، زنده ام! ❄️تا آمدن تو... فقط یک قدم راه مانده است.. مـــن، باید، قدم...بردارم، تا تــــو را، پیــــدا....کنم! ❣درد نداشتنت...با نسخه زیر...درمان میشود... راکد....نباش! بی خیال...نباش! ساکن...نباش! برو....می یابی اش! ✍ و من، این رمضان، بسویت، قدم برمی دارم. برای قدم هايم، امن یجیب بخوان! 💙🌴💎🌹💎🌴💙