🍃 دنیا و آخرت من
قصّۀ دعوای من و دنیا
قصّۀ یک روز و دو روز نیست.
بارها خواستهام این دعوا را تمام کنم
امّا نه من توانستم و نه دنیا دست بردارِ من بود و هست.
وقتی که با دنیا دوست بودم
کمتر سر به سرم میگذاشت.
شاید پشت پردۀ دوستیاش دسیسههای پنهانی برایم داشت
امّا آنچه نشانم میداد، جز دوستی چیز دیگری نبود.
وقتی که با دنیا قهر کردم
سر ناسازگاری گذاشت با من.
هر روز تیغ جدیدی میکشید بر رویم
با سنگهای تازهای نشانهام میگرفت
و با نقشههای تو در توی مخوفی به سراغم میآمد.
از وقتی که به التماس افتادهام که با من دوست شوی
همۀ دشمنیاش را برایم رو کرده.
راستش را بخواهی، این روی دنیا را تا به حال ندیده بودم.
دنیا در این چهره، خیلی ترسناکتر از آن است که بشود او را دید و نترسید.
من صدای به هم خوردن دندانهای دنیا را میشنوم
که چگونه از کینۀ من به هم ساییده میشود.
میدانم همین حالا اگر دست از آرزوی دوستی تو بردارم، دنیا عقب میکشد
و اگر با او آشتی کنم، میشود همان دوست سابقم
ولی دیگر تمام شد دورۀ من و دنیا.
اگر تو با من دوست نشوی، با دنیا آشتی نخواهم کرد
و در این فضای دهشتناک
آن قدر نفس میکشم تا بمیرم.
ترس از دنیا فقط یک درمان دارد آن هم دوستی توست.
آقا! میشود به یک بیچارۀ وحشتزده بگویی
که آیا با او دوست میشوی یا نه؟
چه بگویی چه نگویی خودت میدانی که تو همۀ دنیا و آخرت من شدهای.
شبت بخیر دنیا و آخرتم!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🌴🌸💢🌸🌴