گاهی اوقات خیلی ملموس حس میکنم رزقهای معنویام به خاطر وجود بچهها هست...
مخصوصاً سفرهای زیارتی!...
اما جنس زیارتها خیلی فرق میکند...
اصلا انگار به طرز عجیبی همه جانبه سخت میشود...
انگار باید بیشتر مراقب باشم دل زائر امام نلرزد...
غمگین نشود...
دعوایش نکنم...
خستهاش نکنم...
بهرحال او زائر کوچک امام است..
که روح و جانش لطافت بال ملائک و حضور امام را، بیشتر و بهتر حس میکند...
حالا کاش سختی زیارت همینها بود...
دلت پر میزند زیارتنامه بخوانی!...
روی جملات فکر کنی...
با امام حرف بزنی از هر دری...
اصلا دلت میخواهد بروی گوشه روضه منوره و با امام خلوت کنی...
جامعه کبیره بخوانی...
وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ
اما تا به خودت میآیی سفر تمام شده...
زیارتها محدود به حضور در صحن شده
گاهی دلی حرف زدهای
گاهی زیارتنامه نصفه نیمهای خواندهای...
گواهی فقط ذکر گفتهای..
اینکم ما را از ما بپذیر....
🆔
@talatomekhamosh