قاب اول حاج عبدالله 🌼🌼 بار اول حاج عبدالله رو بشاگرد دیدم. مردی شبیه بازاریهای قدیم با پیراهن کهنه ای که روی شلوار انداخته بود و تسبیحی که به دست داشت و بعد از دست دادن به هر کسی دستش را می بوسید. این اولین قاب و تصویر من از حاج عبدالله بود. دوست داشتنی و کم سرو صدا. اولین چیزی که از دیدار ایشون در ذهنم شکل گرفت ناخودآگاه اخلاص بود. 🌼🌼 به تدریج در همان سال ۸۱ که اردوی جهادی با بچه های دانشگاه آمده بودیم بشاگرد، بیشتر با ایشون آشنا شدیم. عصرها حاجی می گفت کار تعطیله و بچه های اردو، رو می برد، مناطق مختلف بشاگرد رو نشون میداد و مفصل هم حرف می زد و پای صحبت ما می نشست. می گفت مهم تر از کار عمرانی ای که بچه ها این جا انجام میدن، دیدن محرومیته، این ها مدیران فردای این مملکت اند. بیش از ۲۰ سال بود که در بشاگرد یعنی یکی از دورافتاده ترین مناطق کشور، خدمت می کرد. یک پایش این جا بود و یک پایش هم تهران برای جمع کردن کمک مردم به سمت بشاگرد. 🌼🌼 با دست خالی و تنها با کمک مردم بشاگرد و همت خیرین تهران و رفقای محله اش، قطب مدیریت جهادی را منطقه بشاگرد کرد. می گفت هر وقت خسته می شوم یاد جمله امام می افتم که شما بروید و بشاگرد را دریابید که امید است از این منطقه سربازان امام زمان، تربیت شوند. روزی که حوزه علمیه بشاگرد را راه انداخت، میگفت دیگه خیالم راحت شد که حرف امام روی زمین نماند. 🌼🌼 و این چنین «مرحوم حاج عبدالله والی یکی از آدمهایی است که قطعا در تاریخ انقلاب و تاریخ کشور اسمش باقی خواهد ماند و نامش به نیکی یاد خواهد شد، خداوند درجاتش را عالی کند» مقام معظم رهبری ۹۱/۳/۹ https://eitaa.com/tamardom