🟢سفرنامه اربعین نویسنده: جناب آقای محمد حسن شهبازی بیوت مرتفع قسمت سوم بالاخره پس از ساعاتی تاخیر اتوبوس بسمت نجف حرکت کرد هنوز بحث استاد در روبروی ضریح مقدس در خصوص حجت در ذهنم رژه می رود راستی چرا امام زمان را حجت می نامیم ؟ اگر ایشان حجت هست حج باید با ایشان باشد نمی گویم ما هر لحظه باید به قصد ایشان حج کنیم و مقصد ما ایشان باشد گرچه باید چنین باشد . ولی ما که ایشان را غایب می دانیم چه؟ آیا می شود به قصد غایب حج کرد ؟ آیا ما حق داریم لحظه ای قصد دیگری داشته باشیم؟ سوالات یکی پس از دیگری در ذهن مطرح می شود و جوابها می آید مگر مقصدی جز امام وجود دارد که به سوی دیگری دل بسپاری !!! تازه می فهمم چقدر از امامم فاصله دارم . مرا چه شده که باید امام از من غایب باشد چه کردم که چشمانم و وجودم لایق دیدار نیست بقول استاد بزرگوار مرحوم حسن زاده آملی " استاد فرمود حسن با خودت چه کردی چشمت ندید " واقعا ما با خودمان چه کرده ایم که نه چشممان می بیند و نه گوشمان می شنود و نه در دل دغدعه و نشانی از گمشدگیمان در این شب تاریک و ظلمانی داریم خدایا ما را ببخش اتوبوس در بین راه توقفی کوتاه دارد و مجددا حرکت هوای ایوان نجف شور و شعفی ایجاد کرده ، راستی تابحال فکر کرده اید امیر المومنین علیه السلام را حضوری ببینید چه حالی دارید اگر امروز به شما خبر بدهند که امیرالمومنین شما را دعوت کرده چه می کنید ؟آیا مثل میهمانیهای دیگر به فکر لباس و کفش و عطر و ادکلن می افتید ؟ بسیاری جوابشان متفاوت است اولین فکری که به ذهنتان می آید این که وای، من چطور با امام مواجه شوم با این که ایشان همه اعمال و رفتار و کردار و افکار مرا می داند و می بیند این بزرگترین دغدغه هر زائری می تواند باشد گر چه همه این مواردی که عرض شد در همه ایام از منظر خدا و رسول و ائمه صلوات الله علیهم اجمعین دور نیست ولی حیای چشم خیلی قویست انسان نمی تواند چشم در چشم امام بایستد و نگاه امام را با پرونده ناصواب خود نظاره کند خوش به سعادت شما که آنقدر صاف و پاک هستید که چون دوستی به دیدار امامتان شتافتید و این لحظه ها می گذرد شوق حرم و استرسی که همه وجودم را پر کرده آنقدر استرس شدید است که فکر می کنم همه همراهان این وضعیتم را می دانند و به روی خود نمی آورند خجل و سر بزیر باید بود و امیدوار به لطف حضرت دوست تنها می شود گفت یا علی مددی . اتوبوس در نجف متوقف می شود و راه تا محل استقرار کاروان کمی طولانی و ظهر و هوای نجف و کوله بر دوش به سوی محل استقرار روانه می شویم عده ای تند می روند و عده ای توان آمدن با سرعت ندارند چه لذتی دارد رسیدن به موکب و نوشیدن شربتی و غذایی و دوش گرفتن . بعد از ظهر با تعدادی همسفران راهی حرم مطهر می شویم و نماز مغرب و عشا در حرم و استماع دعای کمیل و انجام زیارتی از داخل صحن چون شلوغی جمعیت اجازه زیارت از نزدیک ضریح را نمی دهد پس از آن چند نفری به گوشه ای از صحن حضرت زهرا سلام الله علیها رفته و حلقه معارفی تشکیل دوستان هر کس از حال و هوای خود می گوید و من... بحث پیرامون تمسک به اهل بیت علیهم السلام و اسامی و القاب امیر المومنین هست ایشان امیر هستند یعنی چه؟ امیر کسیت که دارای امر باشد اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم امیر المومنین فقط به ایشان اطلاق می شود و به هیچکدام از اهل بیت گفته نمی شود از ایه استفاده می شود ایشان امیری هستند از جنس مومنین یا از بین مومنین نا این که امیر باشند فقط برای مومنین چون امام امیر بر همه هستند کل اشیاء عوالم در تحت امارت ایشان هستند شب در موکب اوقاف قزوین سپری شد و صبح پس از عرض ادب خدمت امیرالمومنین جناب آقای آببخش پیشنهاد بررسی آیات کریمه سوره عادیات را مطرح که جلسه دو نفره تشکیل و تجربه جالبی بود برایم یکی از آرزوهایم این بود که در حرم حضرت بحثی داشته باشم و در محضر باب علم این عمل انجام شود و این درخواستم برآورده شد و آنچه رخ داد بسیار زیبا بود شاید اگر در خارج آن حال و محل بود ساعتها تلاش لازم داشت ولی مدت کوتاهی سوره به زیباترین بیان بررسی شد و این از لطف باب العلم بود پایان قسمت سوم https://eitaa.com/tamassok_maaref